کد خبر : 3761
تاریخ انتشار : دوشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۰:۱۵

اولین شهید سپاه گیلان خطاب به خانواده : معلوم است هنوز لیاقت شهادت را پیدا نکرده ام

اولین شهید سپاه گیلان خطاب به خانواده : معلوم است هنوز لیاقت شهادت را پیدا نکرده ام

شهید تراب پورقلی وقتی به سلامت به وطن باز گشت و آرزویش را برای شهادت نقش بر آب می پنداشت وصیت نا مه اش را پاره کرد و با دلخوری به خانواده اش گفت: « معلوم است هنوز لیاقت شهادت را پیدا نکرده ام .»

به گزارش درگیلان، بعد از پیرزی انقلاب مدتی را در کمیته مرکزی سنگر گذراند و پس ازشکل گیری سپاه رشت به جمع پاسداران انقلاب اسلامی پیوست، او در تمام این مدت به افراد بی بضاعت محل کمک می کرد و حقوقی را که از سپاه می گرفت و ۱۵۰۰تومان بیشتر نبود صرف رسیدگی به این خا نواده ها می کرد و خود به حد اقل وسائل و امکانات شخصی بسنده می نمود. او که خود در کودکی طعم تلخ یتیمی را چشیده بود از هیچ کوششی برای رسیدگی به خا نواده های بی سر پرست دریغ نمی کرد و همیشه سفارش آنها را به دوستان و آشنایان می نمود. همزمان با اوج گیری غائله کردستان همراه با گروهی از پاسداران منطقه راهی آنجا شد، او که خود را آماده شهادت می دید وصیت نامه ای نوشت ودر خانه به امانت گذاشت امّا از آنجا که حضرت دوست سر نوشت دیگری برای او رقم زده بود بIMG09231543

امّا بالاخره نوبت او هم شد، با شروع جنگ تحمیلی از سوی عراق جزء اولین اعزامیان استان گیلان به منطقه بود و در ۸/۷/۵۹ در منطقه عملیاتی سر پل ذهاب روح آسمانی اش به معبود پیوست و گیلان همیشه سر فراز اولین شهید خود را تقدیم دفاع مقدس نمود.

او در طول حضور کوتاهش در سپاه با تمام لیاقتی که از خود نشان داد مدتی را به عنوان فرمانده عملیات سپاه لنگرود و مدتی را هم به عنوان معاون عملیات سپاه رشت ایفای وظیفه نمود.

دوست و همکار تراب آقای نجد باقری در مورد او می گوید: « تراب اخلاق مردانه ای داشت، خیلی هم نترس و بی باک بود. او در مبارزه با افراد شرور کوچک ترین نرمشی از خود نشان نمی داد. اوایل انقلاب فردی شرورکه مردم را مورد اذیت و آزار قرار می داد ،در محله بود. مردم از او به سپاه شکایت کرده بودند .فرمانده وقت سپاه ما را مأمور کرد تا او را دستگیر کنیم، روزی از طریق مردم به ما خبر دادند که همان شخص را در یکی از خیابان های شهر دیده اند ما هم بلافاصله خودمان را به محل مورد نظر رساندیم به او گفتیم که فلانی تو هستی و گفت بله، گفتیم از شما شکایت شده باید بیایید برویم سپاه، گفت نمی آیم و شروع کرد به داد و بیداد راه انداختن و به قولی ترساندن ما، تراب که در حین گفتگوی من و آن فرد خودش را به پشت سر او رسانده بود با قندان اسلحه اش به کمر او زد و او افتاد بعد هم سر اسلحه را زیر گلویش گذاشت و گفت به ابو الفضل قسم اگر نیایی همین جا می کشمت. با این کار تراب ابهت کاذبی که آن فرد شرور در بین مردم از خودش ایجاد کرده بود شکست و آن غائله با تدبیر و شجاعت تراب ختم به خیر شد.

تراب آدم قاطعی بود اما و اگر را در کار نمی پذیرفت، بچه ای بود که عقب نشینی نداشت. ما یک بار از شهید داوود حق وردیان خواستیم که به عنوان مسئول عملیات به لنگرود بروند ولی ایشان گفتن: « تا وقتی که تراب هست بهتر است که ایشان بروند »

بدن مطهر این شهید بزرگوار هم اکنون در تازه آباد رشت دفن می باشد. نکته قابل ذکر بی توجهی مسئولین امر نسبت به مرمت مزار این شهید می باشد، به نحوی که هم اکنون مزار این شهید با فاصله بسیاری خارج از مزار شهدا و بدون هر گونه نشانه ای دفن شده است، که با توجه به آنکه ایشان اولین شهید جنگ تحمیلی از استان هستند، جا دارد که مسئولین امر توجه بیشتری نسبت به این موضوع داشته باشند.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

رفتن به نوار ابزار