سلام…فارغ از هرنگاه سیاسی بنده صرفا فقط وفقط به واسطه بیش از بیست سال تجربه کاری خود دراین اداره خواستم عرض کنم ظلمی که مدیرارشداستانی سابق و مشاوراعظم وهمه کاره اش دراستان گیلان کردندهیچ دشمنی درحق این آب وخاک نکردچون برای خوش خدمتی به دولت تدبیروامید بصورت کیلویی چندجوان بیکاروجویای نان وکار را یک شبه بعنوان بخشدارمعرفی کردند وازطرفی برای بالا بردن آمار مدیریت زنان ((باحفظ احترام برای جایگاه زنان درجامعه وحرمت آنها))بازهم کیلویی چندنفر ازخانمها را برای پستهای مدیریتی انتخاب کردند که نه تنها تجربه ودرایت آن مناصب رانداشتند بلکه به تعبیر شخص این مدیرارشد سابق برای این رشد چندپله ای که در رویای خود نمیدند هم هیچ تلاشی نمیکنند که به دیگران بفهمانند ما لایق این پست هستیم ومتاسفانه درگیلان حتی یکنفر نخواست یا نتوانست جلوی این بی تدبیری را بگیرد و تبعات منفی این بی تجربگی تا سالها گریبان گیلان را خواهد گرفت هرچنداین مدیرارشداستانی سابق خودش هم یک شبه ره صدساله رفته وهم اکنون بواسطه پست کشوری که برایش دهها نفر راکچل کرده درآسمانها سیرمیکنداما ازسوی دیگر با آمدن یک مدیرارشداستانی جدید انتظار تغییرات مدیریتی بصورت اصولی ازایشان میرفت اماغافل اینکه آش همان آش است وکاسه همان کاسه چون هنوز بخش اعظمی از تصمیم گیریهای انتصابات خارج از ساختمان استانداری شکل میگیرد و با اینکه ازشخص استاندار تا هر آدم دلسوزی میداند که خود استانداری دارای نیروهای باتجربه و تحصیل کرده ای است که به راحتی میتوانند دراین استان خدمت کنند ولی افسوس که به تنها چیزی که دراینجا به آن فکر نمیشودنیروهای بدنه سیستم هست و مردم ووضعیت آنان و دل نگرانی های آنهاواگر نمایندگان مجلس هم نتوانستند هیچ مقاومتی بکنند صرفا بخاطر منافع سیاسی وانتخاباتی خودشان بود وگرنه درهمه جای دنیا هر آدم عاقلی میداندیک نجارنمیتواند نانوای خوبی باشد ویک نانوا هم نمیتواند درکار بقالی موفق باشد اگر نگاهی دقیق به این انتصابات بیاندازید متوجه خواهید شد که بیش از ۱۲نفراز این بظاهر مدیران صرفا بخاطر بازیهای حزبی وسیاسی به آنها پست هدیه شده است .شاید خیلی ها معترض باشند که درهمه دولتها اینگونه بوده ولی باید گفت بلی همین تکراراشتباهات بوده که وضعیت مردم وجامعه را به این سو کشانده و دوصد افسوس که چه آنهایی که با رویای مدیرشدن مورد لطف این مدیرارشداستانی قرارگرفتندوچه آنهایی که پست گرفتن دراین دولت را حق مسلم خودشان میدانند در دلشان قندآب میکنند که بگذار این دوسال هم حالش را ببریم و این اعتراضها اهمیتی ندارد..کاش میشد این سینه را شکافت ودردها ورنجهایی را که بواسطه سالها خدمت دراین اداره بنده وبسیاری ازهمکاران تحمل کرده اند را عنوان کرد تا شاید روزی برسد که استان گیلان حیاط خلوت بعضی ها نشود و این بعضی ها ازصبوری این این مردم بنفع خودشان بهره برداری نکنند که اگر سابقه وتجربه و رزومه کاری وتخصص وتعهدملاک بود قطعا ۹۰درصد افرادی که دراین دوسال گذشته تا بحال از استانداری پست گرفته اند اکنون دراین مناصب وانتصابات وجودنداشتند.کاش میشد نقابهارا کنار زد کاش میشد ازواقعیتهای درونی وقلبی افراد را آشکار کرد کاش میشد خیلی ازحرفهاوتصمیم های پشت درهای بسته برخی افراد بظاهر سیاسی را افشا کرد تا آنوقت همه میفهمیدند که چرا رهبر انقلاب اینقدر تنهاست وچرا مردم ما اینقدرتحت فشار قرارگرفته اند..یاحق
تحلیلی بر انتصابات اتوبوسی در استانداری گیلان/ سهم خواهی حامیان دولت در آستانه انتخابات مجلس؟!
در حالی استاندار گیلان چندین مدیر و مسئول را بهیکباره تغییر یا جابهجا کرده که این اقدام شائبه اهمیت بیشازحد “آرای داخل صندوق ” انتخابات اسفندماه را بیشتر از هر چیزی پررنگ کرده است.
به گزارش گیلانستان انتصابات اخیر در استانداری گیلان آنهم درحالیکه چند ماه به برگزاری انتخابات مانده با حواشی زیادی در استان همراه شده است.
در حالی استاندار گیلان چندین مدیر و مسئول را بهیکباره تغییر یا جابهجا کرده که این اقدام شائبه اهمیت بیشازحد “آرای داخل صندوق ” انتخابات اسفندماه را بیشتر از هر چیزی پررنگ کرده است.
شائبهای که شاید در نگاه دقیق به اوضاع احوال و کیفیت این تغییرات بیدلیل نباشد.
در همین ابتدای مطلب عرض شود که تغییرات و جابهجایی مهرهها حق مقام عالی دولت در استان است و هر مدیری میتواند با بکار گیری افراد توانمند در پستهای مختلف ضعفها را بپوشاند اما همانطور این انتصابها و جابهجاییها اگر دقیق باشد میتواند کمکحال باشد همانقدر هم اگر به دلایلی غیر ازآنچه گفته شد صورت بگیرد میتواند آسیبزا باشد
بههرحال چند تحلیل میتوان دراینباره ارائه داد که در ادامه میآید:
یک: در بدنه دولت توسط استاندار سابق چینش خوبی صورت نگرفته بود و “ارسلان زارع” با این کارش میخواهد این نواقص را برطرف کند. که هرچند بقول قدیمیها “ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است” ولی سؤال اینجاست چرا دو سال عمر، وقت و بیتالمال صرف افرادی شد که توانمند نبودند؟! که در این زمینه حتماً باید استاندار و گروه مدیریت گذشته که شخص استاندار فعلی هم در آن دسته قرار میگیرند باید پاسخگو باشند.
دو: تصور میکنیم این افراد بر اساس شایستگی و توانمندی منصوبشدهاند و تیمی کارکشته بعد از بررسیهای لازم و بعد از جهد بلیغ این افراد را منصوب کردهاند. اگر میانگین برای ثایت کردن توانمندی هر فرد، یک ماه فرصت بخواهیم و درخواست رزومه و برنامه از همه افراد موردنظر شود و در مرحله بعد رزومه و برنامههای این افراد خوانده شود و بین افرادی که برنامه دادهاند بهترینش انتخاب شود و مراحل اداری این انتصاب هم بهسرعت طی شود، حداقل زمان استفادهشده ۲ ماه است. حال شما تصور کنید در انتصابات اخیر ۱۵ نفر همزمان منصوبشدهاند و اگر حداقل هر ۱۷ نفر برای تصدی مقام با ۱۷ نفر دیگر رقابت کرده باشند ما به یک سال کاری زمان نیاز داریم. درحالیکه شاهدیم انتصابات اخیر با یک گستردگی قابلتوجهی اتفاق افتاده است! بدینصورت شاید بتوان گفت هر چیزی در این انتصابات نقش داشته جز کار کارشناسی و انتخاب افراد بر اساس شایستهسالاری!
سه: شاید باید سرنخ این چینشها را از جایی خارج از استانداری جستجو کرد؛ حضور تیم مدیریتی در سایهای که شاید خود “زارع” به آنها دلبستگی داشته باشد چراکه یک مدیر میداند این شکل جابهجایی نشاندهنده قدرت او نیست بلکه ضعف او را هویدا و آشکار میکند چراکه اگر مدیری تصمیم به جابهجایی و تغییر مدیرانی را بگیرد با آرامش خاطر و به نحوی به این کار دست میزند که مورد بازخواست جامعه قرار نگیرد زیرا اولین و مهمترین ویژگی یک مدیر حفظ آرامش جامعه و زیردستان خود است.
تصور کنید اجتماعی که شب بخوابد و صبح بیدار شود بالای ۲۰ تغییر در کادر اجرایی در بالادست را شاهد باشد، یقیناً برایش هزاران اما و اگر مشتبه میشود و از طرفی دیگر مدیران هم ببینند که اتوبوسها برای جابهجایی آنان بهیکباره صف میکشند آن انگیزهای که باید داشته باشد را نخواهد داشت و تمرکز سمت حفظ موقعیت خودشان میرود! آنوقت است که از مدیر شجاع و توانمند، موجودی به جزء دعاگویی به جان استاندار و گروه اطراف ایشان باقی نمیماند.
پس اگر قبول کنیم “استان داری” از ویژگی های الیت مدیریتی است و بر اساس شایستگی نه زد و بند سیاسی انتخابشده است هرگز اینگونه دست به تغییر نمیزند پس یا توانمندی لازم موجود نیست یا باید دید دست چه کسانی و به چه خاطر و به چه نیتی در کار هست و با این حجم تغییرات دنبال چه موضوعی هستند.
چهار: نکته و تحلیل بعدی نگاه به شهرستانها و همچنین پستهایی است که این تغییرات در آن رخداده است. وقتی به شهرستانها نگاه میکنیم این شبهه را در ذهن ایجاد میکند که شاید هدف از این تغییر برای از رده خارج کردن نمایندگان غیرهمسوی دولت است.
مثلاً حوزه انتخابیه تالش بزرگ در این میان بیشترین تغییرات را دارد، تالشی که نمایندهاش منتسب به جریان غیرهمسوی دولت است. یا در املش و رودسر که “عباسی” را در مجلس میبیند و حتی آستانه اشرفیه و سنگر و…
طبق این تحلیل در تلاش هستند ضمن تقویت موقعیت نمایندگان همسوی خود افرادی به کار بگمارند که کفه سنگین آراء را برای جبهه خودی متصور شوند.
این نکته قابلتوجه است که اهمیت مجلس بعدی آنقدری هست که در یکقلم باید در رابطه با FATF و پالرمو نطر بدهد، اف.ای.تی.اف ای که معاون رئیسجمهور حاضر میشود تأیید شدنش را بهدروغ به رهبر انقلاب نسبت بدهد!
پنج: نکته بعدی و قابلبیان استفاده از فرصتها برای گروهی است که به گفته خودشان حنایشان دیگر در مقابل مردم رنگی ندارد.
این گروهها که با هزاران وعده و وعید از سیب و گلابی برجام تا ایجاد اشتغال و دلار ۱۵۰۰ تومانی، عزت و آبرو دادن به پاسپورت ایرانی روی کار آمدهاند وقتی دیدهاند که نه از سیب و گلابی خبری است و نه از آفتاب درخشان برجام، باید از این فرصتها استفاده کنند و از هر راهی برای خودشان جایگاه بخواهند؛ همان هایی که در ابتدا حرف از شایستهسالاری و جوانگرایی میزنند و بعد از کمتجربگی و ناپختگی اشخاص استفاده میکنند تا به مقاصد دیگرشان برسند.
انتهای پیام/رویداد گیلان
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
آفرین براین غیرت وصداقت گویی این همکار سالهاست که اینگونه مدیران ارشدازصبوری وسکوت کارمندان وزارت کشور به نفع منافع خودشان سوء استفاده کرده اند غافل ازاینکه خدا ناظر براعمال ماست و اکنون مردم خوب تشخیص میدهندکه اینان هرگز دلشان برای مردم نمیسوزد وهرگز زیرپرچم ولایت قدم برنمیدارند وچشم ودل ودین وایمانشان فقط ثروت اندوزی وافزایش قدرت بوده و همین مدیرسابق ارشد که اعلام کردیدخودش یک شبه به قدرت وثروت رسیده ودرطول دوره حضورش دراستان به تنها چیزی که اهمیت نمیداداستان گیلان ومردمانش بود وپرسنل اداره ای که درآن نانش رامیخورد وایکاش گیلان چندآزادمرد داشت که دربرابرتصمیمات پرازاشتباه فریاد میزدند
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 2 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۲