کد خبر : 10322
تاریخ انتشار : یکشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۱:۰۲

چندرنگی و چندچهرگی علیه اعتماد

چندرنگی و چندچهرگی علیه اعتماد

آن چه که اسلام از یک نفر مسلمان می خواهد صراحت و صداقت است اما اغلب ما دروغ ها را در لفظ می گوییم.خطر نفاق از خطر کفر خیلی بیشتر و افزون تر است.

به گزارش سرویس اجتماعی گیلانستان، محمود باقری خطیبانی در یادداشتی نوشت:

این روزها به طور مداوم به من گفته می شود که رفتار انتقادی شما به عنوان عضو شورا در باره شهردار و شورا ، فقط به بی اعتباری مدیریت شهری منتهی می گردد و در انتخابات آتی به ضرر شما هم تمام می شود … اما به این دوستان هم گفته ام و باز تکرار می کنم که اصلاح روندهای موجود را بخش مهمی از وظایفم می دانم و زمانی انتخابات و عضو شورا بودن برای من مهم است که بتوانم به مردم و شهروندان خدمتی بکنم و از منافع مردم دفاع نمایم . من یاد نگرفته ام که با امتیاز گیری از شهردار و یا دیگر منافع زود گذر از انحرافات و ولنگاری مالی در پروژه های عمرانی و تغییرات انسانی با صدور قریب 4000 حکم در داخل شهرداری و حیف و میل اموال مردم و سیاسی کاری در راس مدیریت شهری، بگذرم و به امانت مردم پشت کنم و چند چهرگی پیشه نمایم و در ظاهر یک نوع و در خفا و پنهان گونه دیگری رفتار کنم .
مردم آدم‌های چندرنگ و چندچهره را نکوهش و آنان را فریبکار و شیاد می‌شمارند . افرادی که هرروز به رنگی درمی‌آیند و ثبات و قراری ندارند و متلون و دمدمی مزاج و رنگ به رنگ  هستند مورد اعتماد واقع نمی شوند . جامعه خواهان یک‌رنگی و یک‌چهرگی، پایداری و ثبات شخصیت است و زندگی عاقلانۀ ما انسان‌ها هم چنین می‌طلبد. عقل به دنبال ثبات و استواری و نظم است و آن را به ما و جهان و طبیعت و همه چیز تحمیل می‌کند.
عقل «اخلاق» را به ما می‌آموزد تا «طبیعت» خودمان را مطابق با معیارهای او قانونمند کنیم و او را تابع قانون و عرف و عادت سازیم . عقل با آشوب و بی‌نظمی و آنارشی  نمی‌سازد؛ از همین روست که زندگی ما سامان می‌گیرد و روابط اجتماعی‌مان در حول قاعده‌های اخلاقی و قوانین ثابت اجتماعی شکل می‌گیرد و «تمدن» و «فرهنگ» انسانی به وجود می‌آید…
کسانی که آگاهانه ، چندرنگی و چندچهرگی را انتخاب کرده اند این روها/چهره‌ها/رنگ‌ها ناشی از خباثت یا پنهانکاری و نفاق درونی  آنان است . یک‌رنگی و یک‌چهرگی را نباید از این موجودات هزارچهره و هزار رنگ انتظار داشت . وجود چنین ادم هایی خطرناک و غیر اخلاقی به روابط فردی ، اجتماعی و منافع شهروندان آسیب می رساند .
نقل یک روایت تاریخی برای تبیین هدف این یادداشت ، مناسب است . قیس بن اشعث کنْدی پس از پدرش، رییس قبیله کنْده  در کوفه بود . او همانند پدرش ، نفاق و چندچهرگی داشت و از جمله کسانی بود که در آغاز قیام امام حسین علیه السلام به ایشان نامه نوشت و به امام علیه السلام وعده یاری داد ؛ امّا به محض ورود ابن زیاد به عراق، اشعث به ابن زیاد پیوست و فرماندهی قبیله کنده و بخشی از قبیله ربیعه را بر عهده گرفت . او به خاطر همدستی اش در غارت خیمه ها پس از جنگ و نیز غارت قَطیفه (رواَندازِ) امام علیه السلام ، به «قیسِ قَطیفه» مشهور شد. او از جمله کسانی بود که سرهای مبارک شهیدان کربلا را برای ابن زیاد برد. اشعث در جریان قیام مختارکشته شد …
استاد شهید مرتضی مطهری در خصوص نفاق می فرماید:  انسان مثل عبارت است. بعضی از الفاظ و عبارت ها در معنی خودش صریح است؛ یعنی انسان وقتی که جمله را می خواند، می فهمد مقصود چیست؛ یک عبارت صریح است. بعضی جمله ها عبارت های مُعقّد و پیچیده است. وقتی که شما یک بیت یا یک رباعی از شعرهای سعدی را می خوانید، در کمال صداقت و وضوح، معنی خودش را از لفظ نشان می دهد. اما بعضی از اشعار ممکن است که در نهایت بلاغت هم باشد، خیلی معنی دقیق و رقیقی هم داشته باشد اما معقد و پیچیده است. لفظ معنی را آن طور که باید نشان نمی دهد و بعضی از عبارت ها اساساً معماست. انسان نمی فهمد که اصلاً مقصود از آن چیست و گوینده چه می خواسته بگوید. بعضی از عبارت ها ظاهری دارد و باطن دیگری. انسان نگاه می کند، اول یک معنا از آن می فهمد ولی وقتی خیلی در آن دقت می کند، می بیند مقصود دیگری داشته است، غیر از آن چه ظاهر می فهماند. انسان ها درست مثل عبارت ها هستند. ظواهر انسان ها با منویات آن ها حکم لفظ و معنا دارد.
پس نقطه مقابل نفاق چیست؟ صراحت و صداقت. آن چه که اسلام از یک نفر مسلمان می خواهد صراحت و صداقت است که صریح باشد، مثل استعارۀ بالکنایه و جمله کنایی نباشد؛ راست باشد و دروغ نباشد؛ چون در هر نفاقی، دروغ هم مستتر است. البته دروغ ها را ما اغلب در لفظ می گوییم ولی نفاق گاهی دروغش در لفظ است و گاهی در تظاهر و عمل؛ انسان خودش را آن چنان نشان می دهد که نیست. گفت “آیا تو هر آنچه می نمایی هستی؟” یک جور می نمایاند و جور دیگری هست. مثل معروفی است، می گویند “جو فروشی و گندم نمایی” انسان جو فروش باشد ولی گندم نشان بدهد.
اما خطر نفاق. خیال نمی کنم دیگر تردیدی باشد در این جهت که خطر نفاق از خطر کفر خیلی بیشتر و افزون تر است؛ برای این که نفاق همان کفر است ولی در زیر پرده؛ کفر در زیر پرده است. حال تا این پرده دریده بشود و آن چهره کریه کفر ظاهر شود چقدر نفوس، فریب خورده و گمراه شده اند! (سخنرانی در مسجد الجواد تهران)

انتهای پیام/

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

رفتن به نوار ابزار