بعد از ۵۷۸ روز مقاومت؛
افزایش امید در جان مردم ایران با آزادی خرمشهر
سوم خرداد روز افزایش امید در جان مردمی است که شاهد حضور چکمههای سیاه دشمن در خاک خرمشهر بودند،اما تاریخ نقش ماندگار گیلانیها در رهایی خونین شهر را با تقدیم ۲۶۰ شهید از یاد نخواهد برد.
به گزارش گیلانستان سومین روز از خرداد در برگهای تقویم مردم ایران زمین روایت به ثمر نشستن ایستادگی و مقاومت است. حکایت از باز پس گیری خرمشهری که پاره تن وطن است.
وقتی ارتش تا بن دندان مسلح عراق پس از ۳۴ روز مقاومت ارتش، سپاه، بسیج و نیروهای بومی، خرمشهر را به تسخیر درآورد، زخمی جانکاه بر پیکر نازنین وطن نشست و ابرهای اندوه آسمان ایران را پوشاند. اما دیری نپایید که رؤیای دشمن به کابوس بدل شد، چرا که دلاورمردان غیور این مرز و بوم با اتحاد و همدلی مثال زدنی قدم بر عرصه نبرد نهادند و در عملیات بیت المقدس دست بعثیان را از خرمشهر کوتاه کرده و آزادی را به آن بازگرداندند.
خبر آزادی خرمشهر موجی از امید در ایران و ایرانیان پدید آورد. امروز پس از گذشت سالها همچنان یادآوری آن لحظات آکنده از امید و شادی، نقش لبخند بر چهره مردم ایران مینشاند. بی تردید رهایی خرمشهر از بند تسخیر یکی از شیرینترین خاطرات مردم ایران در چهار دهه اخیر است. مردمی که همدل و همراه هم بودند و فراز و نشیب روزگار را دوش به دوش هم پشت سر گذاشتهاند.
بی شک هشت سال ایستادگی و مقاومت در برابر دشمن هرگز بی همراهی و همدلی مردم ممکن نبوده است. نیروهای داوطلبی که روانه جبهههای جنگ شدند و آنهایی که پشت جبههها لحظهای از تلاش برای حمایت از رزمندگان دست نکشیدند همگی در حماسه آزادی خرمشهر و دفاع هشت ساله از میهن سهیم بودند.
وقتی بستههای کوچک خشکبار در مساجد آماده میشد یا دستان پر مهر بانوان از کلافهای کاموا شال و کلاه میبافت، زمانی که نامههای دانش آموزان به سربازان وطن همراه با قوطیهای کمپوت و کنسرو سر از سنگرها در میآورد، منظرهای چشم نواز از همراهی و امید پدید میآمد. بانویی که اشکش را هنگام اعزام همسر پنهان میکرد و با لبخند به فرزندش نوید فرداهای روشن را میداد یا مادری که وقت خداحافظی به نیت سلامتی و سرافرازی، آب پشت سر جگر گوشه اش میریخت، در لحظه لحظه دفاع از میهن سهیم بوده اند.
همان گونه که هنوز بانوانی هستند که دور از هیاهوی زندگی امروز از همسران و فرزندان جانباز خود پرستاری میکنند. زمان میگذرد و خاطرات به مرور از یاد میروند اما از خاطر این سرزمین نقش مردم ایران در دفاع از سرزمینشان از یاد نخواهد رفت، چه نیروهایی که روانه جبهههای جنگ شدند و چه آنهایی که پشت جبههها لحظهای از تلاش دست نکشیدند، همگی در حماسه آزادی خرمشهر و دفاع از میهن سهیم بودند.
پیکری بی سر که از بیت المقدس برگشت
نگاه به سالهای جنگ همواره سرشار از یاد شهیدان است. روزگاری فرزندان برومند و غیرتمند این سرزمین، راهی میدان جنگ شدند و از آنها تنها پیکری خونین بازگشت یا حتی آن نیز بازنگشت و چشمهای اشکبار مادرانشان غزل انتظار را در گوش نسیم سرود. یک وقتهایی پلاکی خاکی یا چند استخوان به انتظار مادران و پدران چشم به راه پایان داد و اکنون ما ماندهایم و مرور خاطرات و وظیفهای که در قبال وطن داریم. همان وطنی که شهدا عاشقانه برای حفظش جان عزیز خویش را فدا کردند.
طوبا حسین زاده خواهر پاسدار شهید «علی حسین زاده» است که در عملیات بیت المقدس به شهادت رسید. وقتی قرار میشود از برادر شهیدش حرف بزند، میگوید: برادرم فرزند اول خانواده بود و همان اوایل جنگ در ۲۱ سالگی از روستایمان سند در شهرستان فومن راهی جبهه شد.
وی بیان میکند: خبر شهادت برادرم را زمانی شنیدم که از مدرسه به خانه بر میگشتم. کلاس اول راهنمایی بودم. دو خانم با هم صحبت میکردند و من حرفهایشان را شنیدم. یکی به دیگری گفت، «علی حسین زاده» شهید شد. من همان جا احساس کردم کمرم شکست و دیگر طاقت راه رفتن ندارم. خبر را که به مادرم رساندم، باور نمیکرد؛ با هم رفتیم و از یکی از اقوام پاسدارمان در این باره سوال کرد. او در جواب مادرم سرش را پایین انداخت و ما دریافتیم که خبر حقیقت دارد و برادرم به شهادت رسیده است. سرانجام پیکر برادرم را آوردند و من در مسجد روستا وصیت نامهاش را برای مردم خواندم. برادر با ایمان و مهربانم در وصیت نامهاش بر دینداری و ایمان به خدا تاکید کرده بود.
این خواهر شهید میگوید: برادرم در عملیات بیت المقدس پیش از آزادسازی خرمشهر در شلمچه به شهادت رسید. پیکرش را که به ما نشان ندادند، سر نداشت و ما تنها پای شهید را دیدیم. برای همین سالها چشم انتظار بودیم و با خود میگفتیم شاید با آزادگان برگردد.
طوبا حسین زاده وقتی قرار میشود از حال و هوای آزاد سازی خرمشهر سخن بگوید از شادی مردم روستا در آن روز حرف میزند و اهدای گل به مزار برادر شهیدش.
تشییع پیکر دو برادر در یک روز
شهیدان «محمود و حجت جعفری فلاح پور» در عملیات بیت المقدس به شهادت رسیدند. خواهر این دو شهید بزرگوار رودسری اظهار میکند: یکی از برادرانم ۱۶ اردیبهشت و دیگری ۱۹ اردیبهشت به شهادت رسیدند اما پیکر هر دو شهید را روز ۲۳ اردیبهشت آوردند و مراسم تشییع برگزار شد.
زهرا جعفری فلاح پور میگوید: برادرانم در قالب نیروهای داوطلب بسیج راهی جبهه شدند. محمود ۲۵ ساله و حجت محصل بود و ۱۷ سال از عمرش گذشته بود. برادر دیگرم صادق و همچنین من هم به عنوان امدادگر در جبهه حضور داشتیم. از این رو مادرم برای شنیدن خبر شهادت هر کدام از فرزندانش آماده بود، اما انتظار نداشت دو فرزندش با هم به شهادت برسند و پیکرشان را بیاورند.
جعفری فلاح پور بیان میکند: زمانی که خرمشهر آزاد شد، من سال آخر دبیرستان بودم و به سبب شهادت برادرانم و شرکت در امتحانات، رودسر بودم. روز سوم خرداد در حیاط بزرگ خانه عمویم که با ما همسایه بود، همراه با دختر عمویم مشغول درس خواندن بودیم که ناگهان صدای جیغ از منزل ما به گوش رسید. من گمان کردم حال مادرم بد شده، دویدم به سمت خانه و دیدم اعضای خانواده هم گریه میکنند و هم میخندند. همان وقت بود که فهمیدم خرمشهر آزاد شده است. مردم جمع شدند و بر سر مزار شهدا حاضر شدیم و ما هم برای تبریک بر سر خاک برادران شهیدم حضور یافتیم.
حضور گسترده گیلانیها در عملیات بیت المقدس
مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس گیلان اظهار میکند: گیلانیها همواره با شجاعت و رشادتی که در خویش دارند در همه امور از جمله در عرصه دفاع مقدس پیشگام بودهاند.
سرهنگ عباس بایرامی با اشاره به حضور گیلانیان دو روز پس از آغاز حمله سراسری رژیم بعث عراق به ایران در سر پل ذهاب، میافزاید: در واقع آنها از شمالی ترین نقطه خود را به غربیترین منطقه کشور رساندند و بدین ترتیب کمتر از حدود ۱۰ تا ۱۲ روز پس از آغاز جنگ، گیلان در منطقه سر پل ذهاب ۱۴ شهید بزرگوار تقدیم کرد.
بایرامی ادامه میدهد: برای دفاع از خرمشهر هم مجموعهای از فرزندان گیلان به صورت خود جوش و انقلابی در قالب سپاه و بسیج حضور داشتند؛ در این میان میتوان به گروهی مهم و قوی از شهرستان رودسر اشاره کرد که با نام سیاه پوشان، معروف به بچههای خیابان ۷۲ تن رودسر خود را به خرمشهر رساندند و در دفاع ۳۴ روزه خرمشهر با محوریت سردار و شهیدی بزرگ به نام شهید «علیرضا ناصحی رودسری» حضور داشتند.
وی با اشاره به حضور نیروهای ارتشی مستقر در استان گیلان در عرصه دفاع از خرمشهر، میگوید: تکاوران دلیر نیروی دریایی ارتش در گیلان همان اوایل جنگ خود را به خرمشهر رساندند و در قالب تکاوران دریایی منطقه خرمشهر در برابر دشمن ایستادگی کردند و دلاورمردان گیلانی در ارتش، سپاه و بسیج شاهد بودند که چگونه شهر خرمشهر سقوط کرد و زیر چکمه دشمن بعثی رفت؛ اما عقب ننشستند و پشت کارون بیش از یک سال و اندی منتظر ماندند و در قالب گروههای مدافع از خرمشهر و آبادان دفاع کردند تا دشمن بدین سوی آب نفوذ نکند و پس از آن هم در عملیات بزرگ الی بیت المقدس حضور گسترده داشتند.
تقدیم ۲۶۰ شهید و ۷۰ جانباز گیلانی در عملیات بیت المقدس
بایرامی با بیان اینکه شهدای گیلانی عملیات بیت المقدس در سنین مختلف و از اقشار گوناگون نظیر ارتشی، سرباز، بسیجی، پاسدار، کارمند و کشاورز بودند، ادامه میدهد: کم سن ترین شهید گیلانی این عملیات «سید احمد سید کیایی» از منطقه چاف و چمخاله است که کمتر از ۱۳ سال سن داشت و این نشان میدهد که کم سن و سالهای گیلانی هم به ندای امام خویش لبیک گفتند.
وی با اشاره به اینکه قاطعانه میتوان گفت که گیلانیان شاید بیش از سه هزار نیرو در آن ایام داشتند و شاهد این ادعای ما تقدیم ۲۶۰ شهید گیلانی در عملیات الی بیت المقدس است، اظهار میکند: این ۲۶۰ شهید در قالب یک گردان نبودند بلکه در یگانهای مختلفی از ارتش و سپاه حضور داشتند. در ابتدا ما در تیپ مستقل کربلا با مازندران مشترک بودیم و در تیپها و گردانهای دیگر و در مجموعه ارتش جمهوری اسلامی در منطقه حضور داشتیم و متأسفانه هنوز آمار دقیقی از سوی یگانها احصا نشده است. اما بر اساس تجارب هشت سال دفاع، این تعداد شهید و ۷۰ جانباز عملیات بیت المقدس به ما نشان میدهد که بیش از ۳۰۰۰ رزمنده گیلانی این عملیات را تجربه کردهاند.
بایرامی در ادامه این گفتگو با بیان اینکه سقوط خرمشهر سبب ایجاد سرخوردگی در مردم شد، ادامه میدهد: در آن زمان دولت بنی صدر در کشور حاکم بود که متأسفانه شعارش از دست دادن زمین برای خرید زمان و حل مسئله پای میز مذاکره بود؛ اما نیروهای مدافع و مظلوم اطراف خرمشهر معتقد بودند که دشمن را با مقاومت باید عقب راند و از آن امتیاز گرفت.
وی با اشاره به عدم حمایت ارتش از سوی دولت، میافزاید: باید توجه داشت در آن زمان تازه انقلاب شده و شیرازه ارتش از هم پاشیده بود، سپاه هم تجربه مسائل جنگی را نداشت و اصلاً برای این منظور به وجود نیامده بود و از سویی بسیج هم تازه کار بود و برای رفع مشکلات داخل کشور شکل گرفته بود. در واقع ما در شرایطی توانستیم خرمشهر را باز پس گیریم بنی صدر فرار کرده بود و فرماندهی کل قوا را امام عظیم الشان (ره) بر عهده گرفت.
مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس گیلان با بیان اینکه امام ایستاد و همه نیروهای ارتش، سپاه و مردمی را دور هم جمع کرد، ادامه میدهد: از آن تاریخ عملیاتهای بزرگی چون «طریق القدس»، «فتح المبین»، «ثامن الائمه» و «الی بیت المقدس» در قالب قرارگاه مشترک حضرت خاتم الانبیا (ص) با محوریت ارتش و سپاه شکل گرفت.
وی ادامه میدهد: بدین ترتیب در عملیات بیت المقدس بیش از ۵۰۰۰ کیلومتر از خاک کشور آزاد شد و خرمشهر عزیز را بعد از ۵۷۸ روزی که زیر چکمه دشمن قرار داشت آزاد کردیم و این موفقیت بسیار بزرگ امید را به جامعه برگرداند. پس از آزادی خرمشهر مردم روزهای متوالی در خیابانها عکسهایی که از روزنامهها جدا کرده بودند را در دست میگرفتند و شعار میدادند، شادی میکردند، نقل و شیرینی پخش میکردند و به هم تبریک میگفتند.
بایرامی تصریح میکند: ما این پیروزی را مدیون ایثارگری همه مردم هستیم، چه آنها که در پشت خط از رزمندگان با کمکهایشان حمایت میکردند و چه رزمندگانی که حماسه آفریدند و تحولی عظیم پدید آوردند.
همدلی و اتحاد مثال زدنی مردم
تاریخ ایران همواره نشان از همدلی مردم دارد و این رسم پسندیده هم چون رودی زلال در بستر جامعه جاری است و اهمیتش هنگام بروز مشکلات و چالشها خود را بیش از پیش نشان میدهد.
مردمی که در سالهای جنگ شانه به شانه هم میهن خویش را پاس داشتند، در اوقات دیگر، هرگاه سیلی راه افتاد، رودخانهای طغیان کرد یا زمینی لرزید با دستهای مهربانشان بر زخم هموطنان آسیب دیده خویش مرهم گذاشتند؛ این روزها هم شاهدیم که چگونه برای پشت سر گذاشتن همه گیری بیماری کرونا کنار هم هستند؛ به تهیه و توزیع اقلام بهداشتی میپردازند و از اقشار آسیب دیده حمایت میکنند. بی تردید اتحاد و همدلی ایرانیان بهاری جانبخش است که عطر دلنشین روزهای روشن را به همراه دارد.
انتهای پیام/مهر
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰