کد خبر : 27035
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۴

پایانی بر دموکراسی لیبرالی غرب

پایانی بر دموکراسی لیبرالی غرب

دموکراسی لیبرالی غرب موفق نشده است حقوق بشر را به معنای واقعی دنبال کند و در واقع اراده ای نزد اعیان نشینان برای تحقق حاکمیت واقعی مردم نبوده است.

به گزارش سرویس یادداشت گیلانستان، دکتر رضا جمشیدی چناری دانشیار دانشگاه گیلان و رئیس اسبق شورای شهر رشت یادداشتی با عنوان “پایانی بر دموکراسی لیبرالی غرب” نوشت که متن آن در ذیل آمده است:

دموکراسی را شاید بتوان به جرأت بزرگترین دستاورد بشری در قرن بیستم تلقی نمود طوری که برخی با استقرار ظاهری دموکراسی در جوامع مدرن قرن بیستم را پایان بشریت عنوان نموده و چرخه تکامل را تکمیل شده تلقی نموده اند. با این حال، در شرایط فعلی و در اوایل قرن بیست و یکم شاید کمتر کسی را در جوامع پیشرفته بتوان پیدا نمود که از روند دموکراسی جاری این کشورها راضی باشد.

اتفاقی که افتاده است این است که جریانات سیاسی حاکم بر این جوامع به طور واقعی و عملی افکار عمومی را نمایندگی نمی کنند. Brett Hennig نویسنده کتاب “پایان سیاسیون-زمان برای دموکراسی واقعی” معتقد است که سیاست در جوامع مدرن در اختیار یک عده خاصی تحت عنوان دیپلمات های حرفه ای یا Career Diplomats می باشد و در واقعا این افراد هستند که با تفکر اشرافی گری و آریستوکراسی و با حربه پول و قدرت همواره در انتخابات ها از اهرم دموکراسی به خوبی به نفع خویش بهره میگیرند.

چیزی که این نویسنده با تاسیس بنیاد Sortition در ذهن می پروراند این است که زمان دموکراسی لیبرالی به پایان رسیده است و بشر بیشتر از دو راه پیش رو ندارد. یا اینکه همچنان به حاکمان عوام فریب و پوپولیست تحت عنوان Demagogue اعتماد نموده و زمام امور را به دست چنین افرادی بسپرند تا هر کاری که تشخیص میدهند انجام دهند و یا اینکه دموکراسی واقعی را جایگزین دموکراسی لیبرالی نمایند. تعریفی که از دموکراسی واقعی ارائه گردیده است این است که پارلمانها به صورت کاتوره ای (Random) توسط افراد از اقشار مختلف چیده شوند. مفهوم این روش آن است که مثلا 50 درصد هر پارلمانی زن و 50 درصد مرد باشد.

افراد و قومیتها و گویش ها و رسته های مختلف شغلی طبیعتا در سیستم دموکراسی تصادفی پیشنهادی Hennig به صورت کاملا تصادفی و البته به نسبت سهم جمعیتی که در جامعه دارند در سیاست و تعیین سرنوشت کشورشان مشارکت می نمایند. این پیشنهاد شاید به ظاهر نزد سیاسیون طنز آمیز باشد و دیپلمات های حرفه ای شانسی برای این روش قائل نباشند و در واقع اجازه ظهور و بروز آن را ندهند اما این نویسنده پیشنهاد می دهد که به عنوان شروع و آزمایش این نظریه در کنار هر پارلمانی که به صورت انتخابی شکل گرفته است یه پارلمان شهروندی (Citizen Parliament) میتوان تشکیل داد که در واقع یک مدل کوچکی از جامعه (Microcosm) باشد.

بنده در این مقال قصد ندارم این تئوری را نقد نموده و یا تجزیه و تحلیل نمایم، اما آن چیزی که به نظرم جالب آمد این است که نویسنده با ارائه اسناد و مدارک تاریخی ادعا می نماید در یونان قدیم و در آتن سیاسیون به همین روش انتخاب می شدند و روش کاتوره ای یا تصادفی معیار انتخاب اعضای پارلمان بوده است. نکته دیگری که به نظرم حائز توجه می باشد این است که دموکراسی لیبرالی غرب موفق نشده است حقوق بشر را به معنای واقعی دنبال کند و در واقع اراده ای نزد اعیان نشینان برای تحقق حاکمیت واقعی مردم نبوده است و لذا در حال حاضر در کشورهایی نظیر آمریکا، فرانسه، اسکاتلند، مجارستان و غیره کمپین هایی تحت عنوان دموکراسی قرعه (Sortition) تشکیل شده که در تلاش جدی برای استقرار چنین سیستمی می باشند. شاید در آینده نزدیک خبرهای جدی تری از این نوع دموکراسی در کشورهای مدرن بشنویم.

انتهای پیام/

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

رفتن به نوار ابزار