فرمانده ای بدون نیروی همراه!
لطفاً نه؛ به حکم غیرت باید به یاریش بشتابیم!/ (قسمت اول)
.
به گزارش گیلانستان، طوفان در جنگلهای تالش دمی فروکش نمیکند، بوران صورت را میسوزاند و راه رفتن بسیار سخت است! تشنگی در سرما کامش را بهشدت خشک کرده است ولی نمیتواند توقف کند! باید برود و از دست دشمنان و خائنان بگریزد! باید برود تا تجدید قوا کند و برای جنگی دوباره با استعمار و عمالش مهیا شود!
نام: میرزا کوچک جنگلی
فرزند: میرزا بزرگ
از دور صدای زوزه گرگها شنیده میشود! باید تندتر راه برود تا خودش را به منزل امنی برساند ولی کمرش یاری نمیکند! در نهضت مشروطه توپچی بوده و کمرش بر اثر حمل توپ آسیب دیده است! یکی دو باری هم گلوله به جانش نشسته و به قول امروزیها جانباز است! و حالا در میانه طوفان و درست در زمانی که باید چالاک و فرز باشد همه زخمها و دردهایش دهان باز کرده و سر ناسازگاری گذاشتهاند!
عنوان: فرمانده نهضت جنگل
تعداد نیروی همراه: صفر…
میرزا به درختی تکیه میدهد تا دمی بیاساید و نفسش تازه شود خوب میداند که لحظات ارزش حیاتی دارند و نیروهای تعقیب کننده هر لحظه ممکن است به او برسند! دمی به گائوک میاندیشد! بغضی در گلویش سنگینی میکند! بغضی درست بهمانند همان که به هنگام شنیدن خبر اعدام دکتر حشمت طالقانی راه نفسش را مسدود کرد! میرزا حالا تنهاتر از همیشه است! از تمام فوج جنگل حتی یک نفر برایش باقی نمانده است!
دلیل قیام: پاسداری از کیان ایران در برابر دولتهای استعمارگر!
میزان مشارکت و همراهی مردم: در تصور دولتمردان وقت ایران و انگلیس هم نمیگنجید!
این روایت تا روز یکشنبه یازدهم آذرماه ادامه خواهد داشت…
علیرضاشعبانی نژاد
انتهای پیام/
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰