کد خبر : 44402
تاریخ انتشار : یکشنبه 10 آذر 1398- 39: 18

یادداشت/

میثم عبدالهی:

نقدی به عملکرد آقای قربانی در معرفی میرزا کوچک جنگلی

نقدی به عملکرد آقای قربانی در معرفی میرزا کوچک جنگلی

لازم است که هر ساله فعالیت‌های علمی و فکری و فرهنگی‌ای در راستای معرفی میرزا کوچک خصوصا در ایام شهادت در ۱۱ آذر در هر سال، انجام شود.

به گزارش گیلانستان ، میثم عبداللهی در یادداشتی نوشت: میرزا کوچک جنگلی به عنوان نماد مبارزات اسلامی مردم گیلان به شمار می‌رود و با توجه به مواضع جامع و دقیقی که رهبر معظم انقلاب اسلامی نسبت به میرزا کوچک جنگلی بیان کرده‌اند، لازم است که هر ساله فعالیت‌های علمی و فکری و فرهنگی‌ای در راستای معرفی میرزا کوچک خصوصا در ایام شهادت در ۱۱ آذر در هر سال، انجام شود.

جریانات ناسالم خصوصا جریان روشنفکری در صدد هستند که این قهرمانان ملی را تحریف کنند و آنها را به گونه‌ای که مورد نظر خودشان است به مردم معرفی کنند. در طول دوران ۱۷ ساله امامت جمعه آقای قربانی بر رشت، به صورت سالیانه کنگره‌هایی برای بزرگداشت میرزا کوچک جنگلی با مدیریت سران جریان روشنفکری گیلان و برخی از مسئولین سابق که دچار استحاله فکری شده‌اند، با حمایت کامل دولتی ـ و با ریخت و پادش‌های بسیار ـ برگزار می‌شد.

اغلب این جلسات، توسط نهاد‌های حاکمیتی چون دانشگاه گیلان، پژوهشکده گیلانشناسی، دانشگاه آزاد گیلان، جهاد دانشگاهی، استانداری گیلان، شهرداری رشت، سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری رشت، شورای شهر رشت، اداره ارشاد گیلان، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی کشور، سازمان اسناد ملی کشور و… برگزار می‌شد. مجمع اسلامی فرهنگیان، مرکز بازشناسی نهضت جنگل، بنیاد پژوهشی فرهنگی میرزا کوچک جنگلی(تا قبل از تعطیلی)، خانه فرهنگ گیلان، مجمع توسعه گیلان و… خصوصی بودند که برگزار کننده اصلی این جلسات بودند و از بودجه و امکانات دولتی برای اهداف خودشان استفاده می‌کردند.

اشخاصی که به عنوان برگزار کنندگان اصلی این همایش‌ها دیده می‌شدند، عموما ثابت بودند: محمدحسن اصغرنیا، سروش اکبرزاده، شیخ مصطفی حائری فومنی، هوشنگ عباسی، مرحوم افشین پرتو، مرحوم جعفر خمامی‌زاده، مرحوم فریدون نوزاد و… که هیچ ارادتی به انقلاب اسلامی و حتی شخص آقای قربانی هم نداشتند. نیروهای جدید آنها که در آینده این جلسات را مدیریت خواهند کرد مانند عباس پناهی، علی امیری، عباس نعیمی، هومن یوسفدهی، فریدون شایسته و… هستند. اینها سعی می‌کردند چهره‌ای غیرسیاسی از خود به نمایش بگذارند ولی ارتباط وثیق‌ با تندروترین طیف اصلاح طلبان در تهران و رشت دارند و مورد حمایت مالی آنها قرار دارند.

این جلسات با سکوت آقای قربانی مواجه بود و بدون هیچ مشکلی با امکانات حاکمیتی در گیلان برگزار می‌شد. آقای قربانی فقط برای جلوگیری از برگزاری همایش‌ها و مراسم‌های نیروهای انقلابی در گیلان، تلاش‌های آشکاری را انجام می‌داد.

هر ساله روشنفکران گیلانی، این جلسات را با پول و اعتبار جمهوری اسلامی برگزار می‌کردند و از رسانه‌های حاکمیتی هم برای تبلیغ تفکرات خودشان استفاده می‌کردند! متاسفانه آقای قربانی سکوت می‌کرد و جلوی آنها را نمی‌گرفت و به مسئولین دولتی نیز تذکر نمی‌داد که جلوی برگزاری این قبیل برنامه‌ها با بودجه دولتی، گرفته شود و پول و اعتبار دولتی باید برای برگزاری برنامه‌های مفید و مثبتی که مطابق با اهداف انقلاب اسلامی باشد، هزینه شوند.

به عنوان نمونه در روز ۲۶ آذر ۱۳۹۳ کنگره‌ای برای میرزا کوچک در دانشگاه گیلان برگزار شد که مغز متفکر آن برنامه، افشین پرتو بود. پرتو، معلمی بود که سابقه محکومیت امنیتی داشت و از مارکسیست‌های تندی بود که در اواخر عمر، تغییر قبله داده و لیبرال شده بود. آقای قربانی، افشین پرتو را از دهه شصت، به خوبی می‌شناخت و به انحرافات فکری‌اش وقوف داشت. این همایش با حمایت مالی و تبلیغاتی استانداری گیلان، دانشگاه گیلان، جهاد دانشگاهی و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان برگزار شد ولی برگزار کننده اصلی آن «مجمع توسعه گیلان» بود.

برای دانستن درباره افشین پرتو به مقاله زیر مراجعه کنید:

کارنامه، زندگی و آثار افشین پرتو

آقای قربانی، ارادتی به میرزا کوچک جنگلی نداشت. در سالهای امامت جمعه آقای قربانی در رشت، از سوی ایشان، حتی یک کنگره یا همایش برای معرفی میرزا کوچک برگزار نشد. او صرفا هر سال در صبح روز شهادت میرزا کوچک یا با چند روز فاصله، یک مجلس ختم، برای میرزا کوچک، عموما در مسجد سلیمانداراب یا مصلی برگزار می‌کرد! روشنفکران اجازه داشتند که برنامه‌های خود برای تحریف چهره میرزا کوچک را با پول‌های دولتی برگزار کنند. ولی از سوی نیروهای انقلابی و خصوصا امام جمعه و نهادهای انقلابی هم برنامه‌ دیگری برای معرفی درست میرزا کوچک برگزار نمی‌شد. سیاستی که آقای قربانی درباره میرزا کوچک در طول ۱۷ سال امامت جمعه‌اش در رشت اجرا کرد، بهترین سیاست برای نابودی نام میرزا کوچک و تحریف او به عنوان دزد و یاغی بود.

با تلاش شخصیِ آقای محمد شیخان، از نزدیکان آقای احمدی‌نژاد، کنگره بزرگی برای میرزا کوچک جنگلی در آذرماه ۱۳۹۱ در زیباکنار برگزار شد. سخنران این برنامه، خود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور وقت، بود و کنگره از طرح اولیه تا برگزاری، در کمتر از یک ماه انجام شد و ایرادات زیادی به کنگره وارد بود. برای گرفتن کنگره در گیلان، نیاز به جلب رضایت آقای قربانی داشتند و به سختی توانستند آقای قربانی را راضی کنند که چنین کنگره‌ای در گیلان برگزار شود. تیم برگزار کننده از جمله آقای قربانی، در روز ۲۹ آبان ۱۳۹۱، نزد رهبر معظم انقلاب رفتند و ایشان نکات بسیار ارزشمندی را درباره نهضت جنگل و میرزا کوچک فرمودند. متن این بیانات در روز ۱۱ آذر در کنگره توسط آقای قربانی، قرائت شد. مجموعه مقالات این کنگره منتشر نشد.

آقای قربانی که علاقه‌ای به برگزاری کنگره برای میرزا کوچک نداشت و در عمل انجام شده قرار گرفته بود و نحوه برخورد تلخ و صحبت‌های گزنده‌ای که در جلسه رسمی کنگره گفت، کاملا آشکار بود و در رسانه‌ها هم بازتاب یافت. از جمله گفت که من خودم «کنگره‌چی» هستم و این مراسم را به عنوان کنگره قبول ندارم! و از همان نقدهای سطحی که مختص به خودش هست، استفاده کرد و کنگره را زیر سوال برد. جای این حرف‌ها پیش از کنگره و در جلسه خصوصی شورای برگزار کنندگان آن هست نه در زمان کنگره و با حضور صدها مهمان داخلی و خارجی. جعفر پژوم به عنوان نماینده آقای قربانی در تیم برگزار کننده کنگره قرار گرفت. بنا به گفته پژوم، از مجموعه کتاب‌ها و مقاله‌هایی که برای این کنگره ارسال شده بود، آقای قربانی تنها از یک مقاله خیلی خوشش آمد و آن مقاله‌ای بود که در آن تلاش شده بود ثابت کند میرزا کوچک، رشتی نیست بلکه از اهل ایل رشوند از توابع قزوین است، و آقای قربانی با ذوق در تایید همین مقاله می‌گفت: «رشتیها عرضه این کارها را ندارند»![۱]

در کمال تاسف آقای قربانی ۱۷ سال در رشت مسئولیت کلان داشت ولی نوع نگاهش به مردم رشت چنین نگاهی بوده است و آنها را تحقیر می‌کرد.

آقای قربانی و سایر مسئولین این کنگره چند روز قبل از روز برگزاری کنگره، در روز ۲۹ آبان ۱۳۹۱، دیداری با رهبر معظم انقلاب اسلامی داشتند تا درباره اهداف کنگره گزارش دهند و رهنمودهای حضرت آقا را بشنوند. از مهمترین نکاتی که رهبری خطاب به آقای قربانی و سایرین فرمودند این بود: «البته کتاب درباره میرزا کوچک زیاد نوشته شده. … سعی بشود یک کار جامع و دارای نکته‌های اساسی زندگی او به وجود بیاید.»[۲]

همان طور که رهبری فرمودند، درباره میرزا کوچک جنگلی کتاب زیاد نوشته شده ولی هر کدام دارای نقاط قوت و ضعفی هست ولی یک کتاب کامل و جامعی که با نگاهی اسلامی درباره میرزا کوچک و نهضت جنگل نوشته شده باشد، هنوز خلا جدی باقی هست. فارغ از خلأیی که در این زمینه وجود داشت، وقتی رهبر معظم انقلاب اسلامی یک درخواستی می‌کنند، ولایتمداری و اطاعت از مافوق اقتضا می‌کند کسانی که مسئولیت و وظیفه دارند، باید به طور جدی آن دستور را پیگیری کنند و مداومت داشته باشند تا آن کار انجام شود.

آقای قربانی و سایر اعضای کنگره و سایر مسئولین استان گیلان، در قبال این مطالبه رهبری، وظیفه داشتند که اقدام کنند و حق اهمال‌کاری نداشتند. آقای قربانی به عنوان راس برگزار کنندگان کنگره و همچنین مسئولیت‌های کلان و مهمی که در گیلان داشت، اولین فردی بود که این مطالبه رهبری متوجه او بود.

البته باید اضافه کنیم که آقای قربانی، ادعای نویسندگی داشت و تالیفات متعددی داشت و بعد از این مطالبه رهبری، باید او تمام تالیفات در دست اقدامش را تعطیل می‌کرد و شروع به تالیف یک کتاب جامع درباره نهضت جنگل می‌کرد. در صورتی که آقای قربانی خودش توان علمی و آگاهی کافی برای نوشتن این کتاب را نداشت، راه‌های دیگری جلوی پایش بود. آقای قربانی امکانات یک استان را در اختیار داشت و به راحتی می‌توانست نوشتن این کتاب را به نویسندگان دیگر که در گیلان حضور دارند، سفارش دهد یا این کار را به سایر نهادهای فرهنگی گیلان مانند اداره ارشاد، دانشگاه گیلان، حوزه هنری و… که توان چنین کاری را دارند، واگذار ‌کند و خودش پیگیری ‌کند تا کتاب نوشته شود و تکلیفی که داشت به شایستگی صورت پذیرد. متاسفانه آقای قربانی هیچ کدام از راه‌های بالا را نرفت و حتی یک قدم برای نوشتن آن کتاب بر نداشت و وظیفه‌اش را انجام نداد و فرمایش رهبری را زمین گذاشت.

این نحو مواجهه آقای قربانی با این مطالبه رهبری، اولا، ‌بی‌علاقگی و ‌بی‌توجهی آقای قربانی نسبت به نهضت جنگل را می‌رساند. ثانیا، میزان روحیه ولایتمداری آقای قربانی و میزان تعهد وی به انجام وظایفی که در گیلان به عهده داشت را آشکار می‌کند. البته آقای قربانی چند مورد دیگر از مواجهه این چنینی با فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی دارد که برای مشاهده آنها به یادداشت «مطالبات فرهنگی رهبری از آقای زین العابدین قربانی» رجوع کنید.[۳]

اما ماجرای آقای قربانی و نهضت جنگل به همینجا ختم نشد. مدت کوتاهی بعد از برگزاری کنگره در همان سال ۱۳۹۱، با حمایت مالی حوزه هنری استان گیلان، کتاب «گیلان و خیزش جنگل» نوشته افشین پرتو در ۴۴۹ صفحه منتشر شد.[۴] در دوران رژیم پهلوی، انواع اتهامات مانند دزد، یاغی، متوهم، تجزیه‌طلب، مارکسیست، ملی‌گرا، وابسته به شوروی، وابسته به آلمان و… را به میرزا کوچک جنگلی نسبت دادند و در کتاب‌های تاریخی این نوع مطالب را می‌نوشتند. از معدود اتهاماتی که هرگز در دوران پهلوی‌ها به میرزا کوچک جنگلی نسبت ندادند، تهمت وابستگی به انگلیس بود چرا که دشمنی عمیق و دوطرفه نهضت جنگل و انگلیس به قدری جدی بود که جای هیچ شبهه‌ای باقی نگذاشت. اما در سال ۱۳۹۱ فاجعه‌ای اتفاق افتاد و افشین پرتو در کتاب «گیلان و خیزش جنگل»، برای نخستین بار، در حدود پانصد صفحه، تئوری‌بافی ‌کرد تا میرزا کوچک جنگلی را یک چهره انگلوفیل و نهضت جنگل را یک نهضت انگلیسی معرفی کند!! این کتاب با حمایت مالی حوزه هنری گیلان و با بودجه رسمی بیت المال جمهوری اسلامی در رشت منتشر شد!

کتاب گیلان و خیزش جنگل/ افشین پرتو

طبیعتا انتظار این بود که هر چند آقای قربانی در همین سال ۹۱، برای نوشتن کتابی درباره میرزا کوچک هیچ تلاشی نکرد ولی جلوی انتشار این کتاب را می‌گرفت یا برای برکناری و محاکمه مسببین این واقعه و جبران بیت المال اقدام می‌کرد. غلامرضا (اسفندیار) قاسمی، رئیس حوزه هنری گیلان، از مدیران کج‌فکر گیلان است که در حمایت مالی و معنوی از افراد فاسد و منحرف ید طولایی دارد. چاپ کتاب‌ها و آثار گمراه کننده و مضر از اقداماتی است که اصرار دارد و به آن افتخار می‌کند. قاسمی از مجیزگویان آقای قربانی بود و به طور مداوم، از حمایت‌های ویژه آقای قربانی استفاده کرده است و همین باعث شده تا دوران مدیریت او بر حوزه هنری گیلان، بیش از ۱۰ سال طول بکشد.

دریغ از یک نقد یا تذکر یا توبیخ از سوی آقای قربانی به رئیس حوزه هنری گیلان برای انتشار کتاب گیلان و خیزش جنگل. همچنین برای سایر آثار انحرافی که توسط غلامرضا قاسمی منتشر شد، آقای قربانی حتی یک تذکر هم به او نداد. گویا مجیزگویی و دستبوسیِ آقای قربانی، برای برخی مسئولین مصونیت‌آور بود و هر خطایی که مرتکب می‌شدند به راحتی نادیده گرفته می‌شد. این ارتباط به قدری گرم و صمیمی بود که غلامرضا قاسمی، به آقای قربانی پیشنهاد داده بود که یکی از مجموعه کتاب‌های «دانشنامه گیل و دیلم» را بنویسد ولی آقای قربانی به دلیل ضیق وقت، قبول نکرد! یعنی آقای قربانی ایراد محتوایی به برخی جلدهای این مجموعه نداشت بلکه صرفا به خاطر وقت، این مسئله را نپذیرفت!

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

رفتن به نوار ابزار