بساط غیر اخلاقی خواهرزاده های گرامی/ فرود اضطراری استاندار اسبق گیلان بر باند جدید!
چن تا شنیده توپ از پشت صحنه یه نماینده اهل معامله گیلان در اعزام خبرنگاران به مجلس و برج میلاد داشتیم که گفتیم باشما….
به گزارش درگیلانف نوزدهمین بسته شنیده های احرارگیل منتشر شد:
طوفان تلگرام در انتخابات۹۴
کاندیداها مواظب خرید (آرا) باشند. این دوره با دوره های قبل فرق میکنه ها؟ این دوره همینکه دست به جیب کردی سر و کارتون با عکس و فیلم و گروههای تلگرامی هست ومیرید تا اون سر دنیا ها؟! بعد کسی هم نیست شما رو برگردونه ها!
آه این خط و این نشون … یه بار نبرن یه گوشه ای آب خنک خوری و واسه رفقا واویلا لیلی بخونی!! بابا متوجه ای؟!…
دستگاههای ناظر و امنیتی هم یه توجه ای ویژه به کمپین های تلگرامی داشته باشن بعضی آدمهای غافل و البته کم تجربه فک می کنند اونجا محل امنیه برای هر فحاشی ، توهین و تهمتی به کاندیداهای رقیب…
مورد داشتیم که طرف رفته به دروغ مسائل خانوادگی یکی از کاندیداهای احتمالی را نشر داده که آدم از هرچه انتخابات پشیمان میشه (البته سایر افراد گروه _ حتی مخالفین کاندیدا- رسواش کردند) دستگاههای مسئول بیشتر توجه کنند. از بدی های اینگونه کمپین ها هم میتونه این باشه که زود مردم را حساس و خیابان گردشون می کنن!/فعلاً
آقای نماینده گفت؛ اصولگراها دیگه به من رای نمیدن!
فصل لیست بندی انتخاباتی احزاب ،گروههاو… رسید و کاندیداها تلاش می کنن خودشونو هرطوری که شده تو یه لیست پر پیمون سراسری جا بزنن تا بهره های وافی ببرن، البته که در این رابطه معمولاً شایعاتی هم ردیف میکنن…
میگن رفته پیش یکی از وابستگان به یکی از سران فتنه ۸۸ از خدمات و سوابق خودش گفته و دخیل بسته که در انتخابات پیش رو مرا در لیست حمایتی اصلاح طلبای گیلان جای دهید. این حرفو یکی که «تابش» انوارخاموش اش!! تو ذوق میزده به یکی از دوستان جریده ما اخیراً تو تهران گفته….
راست و دروغ اش به گردن راوی؛ ولی این نماینده بخش مرکزی گیلان، عضو رهروانی های مجلس نهم که در گیلان به خیلی چیزها معروفه التماس داشت که اصولگراها دیگه مثل گذشته به من رای نمیدن مگر شماها کمک کنید!!!.
مجوزاستخدام این حامی فتنه ۸۸ رسید!
شنیده های ما از صدور مجوز استخدام یکی از رفقای فتنه در گیلان حکایت داره، وی که تا قبل از انتخابات ۸۸ با یه کاندیدابود، درحین انتخابات ۸۸ با پذیرش مسئولیت سرتیم تبلیغاتی یکی از سران فتنه درگیلان با این گروه بست ، بعد آن وقتی که بحث امنیتی شدن ،لغو امتیازات و آب خنک خوری ها را پهن دید با نفر دیگر و امروز هم در جبهه اعتدالیون خوش رقصی میکنه و طرفدار چند آتیشه دولتی هاست و نان امتیاز بگیری های خود را تو همین حلب ها روغن می کنه …
راوی می گفت این ستارت نشین استان که در دو طرف زیر بغل خود امتیاز روزنامه ، هفته نامه و گنج نامه نامه و نامه و…، در روبروی خود امتیاز چاپخانه و در پشت سرخود حل مشکل استخدامی با حمایت پمپاژکننده پول و خون گیلان میبینه حالا کم کم با تغییر داشبورت خود و گل انداختن به چهره و رنگارنگ شدن لباس هاش برای اهالی قلابی مبارزه با فتنه که چه عرض کنم برای همه، چون پسته «رفسنجان!» میخنده و مجوز جذب و استخدام می گیره!
جوونهای مردم! کجایید که کهنه سالی با اینهمه سابقه ی نمناک، امتیازبگیرترین چهره ها شناخته میشه …
تعجبه ! اینی که میگفتن بازرسا اخراج اش کرده بودن چگونه با « تدبیر و امید» یه شبه و در آستانه سالگرد قیام ۸ دی مردم قهرمان گیلان برعلیه فتنه گران حکم اخراج ش به حکم جذب و استخدامش تبدیل میشه؟!… / بابا! رفقا! در باغ شهادت را نبندید …
مشت های مردم، این نماینده مجلس رو فراری داد!
میگن یکی از نمایندگان شرق گیلان دست شهردارمورد علاقه اش رو گرفت و کوچه به کوچه گشت تا اگه مردم در آستانه چند ماه مونده به انتخابات مشکلی دارن خجالت نکشن و رو راست بگن . مشکلات حل بشه و شهر هم یکدست بشه ، مثل هلو!!
دوسه تا کوچه رو گشت، وقتی دید خریدار نداره رفت تو یه محله ای اتراق کرد.مثل پارچه فروش های دوره گرد محله، جارچی فرستاد… تعدادی جمع شدند آقای نماینده هم گفت و گفت تا عیان کنه حرف اصلی دلشو …
یهو یه شیر پاک خورده ای پرید تو حرفش ، هی بنال بلبل…. بعد هشت سال اومدی باز اینا رو بگی؟ که دوباره خ. ر. بشیم وبه تو… یه نفر شد دو سه چهار پنج هم همه مشت فریاد و…« اهه شمره زور دبو!»
جان؟ بعد چی شد؟
نماینده از تاریکی شب استفاده میکنه و الفرار!!!
کدام محله بود؟
نمیدونم از همین محله هایی که آخرش «کش» داره …! شیره کش ، قند کش، «شکر» کش!! …
“ اگه رای آوردی این پل رو درست نکن.!! “
آقای کاندیدا روز گذشته رفته بود روستای بالایی و سخنرانی کرده بود و تصمیم داشت به روستای ما بیاد و ما را پرزنت کنه.
من هم از کوه های روستای بالایی مقداری گیاه دارویی خاص جمع کرده بودم و برای برگشتن به روستای خودمان منتظر ماشین بودم که آقای کاندیدا مرا سوار کرد.
پرسید ” چطوری می تونم توی روستا رای جمع کنم؟ ”
جواب دادم ” ما توی روستا نیاز به یک پل داریم، بیشتر از سی سال است که هر کاندیدایی اومده و قول داده که این پل رو درست کنه رای آورده.
تو هم اگه قول بدی درستش کنی حتماً بهت رای میدن . ”
خوشحال شد و کلی پوستر، زندگی نامه و بروشور های تبلیغاتی و…روی زانوی من گذاشت وگفت
” می تونی مسوول ستاد انتخاباتی من توی روستاتون بشی؟ ”
چیزی نگفتم تا وسط راه پیاده ام نکنه.
شروع کرد در فواید شرکت در انتخابات برای مخاطب یک نفره اش سخنرانی کردن.
وقتی رسیدیم اول روستا با خون سردی گفتم “نه نمی تونم . ”
با تعجب نگاهم کرد و پرسید “چرا؟ ”
همه ی کاغذ هایش را روی زانویش گذاشتم وگفتم
” توی روستا هیچ کس حتی زنم هم حرف من رو قبول نداره، اگه برات تبلیغ کنم ممکنه یک رای هم نیاری.
فقط چون زحمت کشیدی منو رسوندی اسمت رو روی یه تیکه کاغذ بنویس بده تا بهت رای بدم. ”
با لبخند صداقتم را تحسین کرد و گفت ” تو که این قدر مردم روستا رو خوب می شناسی، توصیه دیگه ای نداری؟”
گفتم ” چرا دارم، اگه رای آوردی هر کاری می کنی بکن، اما پل رو درست نکن. ”
متعجب تر از قبل پرسید: “چرا؟ ”
گفتم “چون باید برای دور بعدی هم رای جمع کنی.(۱)
آقازاده ها می آیند، خواهرزاده ها می روند!
توی هیجانات جذب و دفع انتخاباتی که دست برقضا آقازاده های خوش سابقه ای هم مثل گذشته پای به میدان انتخابات میذارن یه خواهرزاده ای در حاشیه منطقه ممنوعه یه بساطی برای خود و یه نفر دیگه پهن کرده بود که شرمناکه!
جان؟ چه بساطی؟
بساط غیر اخلاقی دیگه!
دو تا دوتایی رفته بودند یه خاکی تو سرشون بریزند که رفیقه دست اش در لای درب ماموران گیر میکنه و این خواهرزاده میگن که .. با تردستی مانع رو رد میکنه.
جان؟ فراری داده میشه ها؟
والله چی بگیم آورده اند که اجنه ها رو اجیر کرده بودن تا اطلاع رسانی …. اوه وه، چه زیاد میپرسی؟!!
گوش بده خب!
شنیدیم که این خواهر زاده عزیز و گرامی نزد دایی جان عزیزش رفته و گفته که دایی جانا! میخواهند عزلم کنن! دایی جان هم گفته باشد که نباید «خاک برسری» میکردی !… حالا برو بهتره که استعفا کنی…
و اینگونه شد که برایش آیین استعفاء نویسی در پایتخت برپا کردند تا زین پس خود را «آزاد» ببیند نه در «ممنوعه»…
از رفیقی پرسیدند: بنده ای یا آزاد ؟ گفته باشد، آزاد! اگه «بنده» بودم برای آتش درون خود سقایی می کردم.
فرود اضطراری استاندار اسبق گیلان بر باند جدید!
با آغاز ثبت نام کاندیداها ، افراد و شخصیتها کم کم با بهره گیری از رنگها و زنگها خود را برای انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی چهره آرایی می کنند .
آقای «ر.ق.چ.» یکی از شخصیتهای استان است که در انتخابات دوره نهم(قبل) ، دل از هوای کویت کند و خود را به رشت رساند تا با اخذ مجوز از شورای نگهبان وارد کارزار شده و بامحفل نشینی در مجلس پازل نیم بندی بشه برای انحرافی های مجلس . اما چه سود ؛ با درب بسته برخورد و از هر کلیدی هم که بهره جست نتوانست قفل پرونده های قطور رد صلاحیت اش را باز کند .
«ر.ق.چ.» میداند که برای بهارستان نشینی باید سند شش دانگ تایید صلاحیت را در چمدان خود داشته باشد . خواه باند فرودش حوزه انتخابیه رشت باشد، خواه حوزه ای دیگر . اما آیا این مهم در این دوره میسر است؟!
شنیده ها ازقصد پرواز دوباره او به سمت بهارستان حکایت دارد ، اینبار از شهرستانی دیگر ؛ حوزه انتخابیه زادگاهش.
اینکه چرا باند فرود خود را عوض کرد بماند . آیا تغییر باندهای پروازی ، آب و هوای شورای نگهبان در تایید صلاحیت اش را هم عوض می کند؟
آیا خوش نشین سابق کویت که درجابجایی مواضع به هنگام «حوادث و بلایای سیاسی!» شهره است ، قصد بهره گیری از فضای«نو» حاکم بر دولت تدبیر و امید برای شکستن قفل بسته پرونده ی رد صلاحیت خود را دارد که چندی پیش سراسیمه خود را به هاشمی رساند؟
مافیایی که برای شهرستان زادگاهش باند فرود احداث کرده اند چه در ذهن دارند؟ آیا وعده های انصراف شخصیت مورد نظر وی، قابل اعتناست؟ کاری که در دوره های ماضی (دوره چهارم مجلس) با یکی از روحانیون برجسته آنزمان انتخابات شهرستان انجام داد او را به شهرستان کشاند و بعد به دلایلی زیر قولش زد کم سابقه ای است که بشه فراموشش کرد؟!
باید به انتظار نشست و دید که در صورت اخذ تایید صلاحیت کدام باند شایسته پرواز وی به مقصد مجلس دهم خواهد بود ، رشت یا شهرستان زادگاهش؟!
کُنده ی یکی از مدیران گیلان ازجا کنده می شود!
شنیدیم که به هرحال «قفل» مسئولیت چندین و چند ساله یکی از ادارات تبلیغی استان که دولت های زیادی قادر به شکستن آن نشدن در آینده نزدیک شکسته خواهد شد…
شیخ این تشکیلات اثر گذار، پشتک وارو فراوان بلده ، او که در فتنه ۸۸ و درمخ زنی و تهیج برخی شیوخ ارزاندام می کرد وآنها را به منابر و محافل می ریخت ، در ملاقات ولایت مداران ۸دی گیلان باحضرت آقا خودشو جازد تا نیروهای ارزشی با دیدنش در آن جمع تا حد استفراغ بالابیارن !
به هرحال شنیدیم که تنه ی مسئولیتی این کٌنده، در این دولت کنده خواهد شد.
جان؟ جایگزینش کیه ؟
میگن یه اصلاح طلبه که نامش مترادف با «آبادی» است ولی حاج اقای ما با جلوس این زیر خاکی! برتشکیلات تبلیغی موافقت می کنه؟، عمراً!!
خلع لباس شده ها هم حریم دارن؟!
آقا! یه ساواکی و خلع لباس شده و… فوت کرد تو خجالت نکشیدی پاشدی براش بیانیه دادی با این سابقه انقلابی ات؟ ازرشت پاشدی تومراسم دفن اش سینه زدی؟ گفتم این مثلث، مشاوری، ارشادی و نوشتاری کار دست تو میده ها؟ باور نگردی…!
حرمت جبهه و جنگ ات چی شد؟ داداش من! تو که فرهیخته و اهل قلم هستی ؛ گیلان ۶تا شهید مدافع حرم داد تو یه سطر براشون ننوشتی یه کاغذ ندادی ولی برای این ساواکی ….آقای مشاور ا.س. یه کم آهسته تر! مواظب این خناسان باش! ای بابا! اون از اون نامه ات که نوشتی و این هم از این کارجدیدت که کردی!/ ننشین نگو احرار حرمت ها رو نگه نمیداره ببین خودت چه می کنی که ما مجبور به امربه معروف میشم // فعلاً
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰