شهید جعفری نیا بخشی از حقوق ناچیزش را برای کمک به محرومان اختصاص میداد/ ماجرای گفتن خبر شهادتش به خانواده
قبل از اینکه چیزی بگوییم، همسرش گفت: آقای محمودی میدانم که آمدهاید خبر شهادت جهانگیر را بدهید. جهانگیر ۲ روز پیش از شهادتش تماس گرفت. حس و حال خاصی داشت، گریه کرد و گفت گوشی را به بچهها بده تا با آنها حرف بزنم. گفت همسرم من شهید میشوم…
به گزارش درگیلان، “علی محمودی” دوست و همرزم شهید مدافع حرم “جهانگیر جعفری نیا” در گفتوگویی در خصوص آشنایی خود با شهید جعفری نیا گفت: بنده از ۱۷ سال پیش با شهید جعفری نیا آشنا شدم. او از نیروهای یگان صابرین بود و سمتهای فرماندهی دسته، گروهان و گردان تکاور را بر عهده داشت و سختترین ماموریتها را تقبل میکرد.
وی ادامه داد: شهید جعفرینیا پیش از حضور در سوریه در چندین ماموریت در درگیری با اشرار در شمالغرب و جنوبشرق کشور حضور و در برقراری امنیت در داخل شهرها نیز نقش داشته است.
محمودی در مورد حضور این نیروی دلاور گیلانی برای دفاع از حرم در سوریه گفت: شهید جعفرینیا طی سه مرحله در سوریه حضور پیدا کرد. در مرحله نخست در حلب فرماندهی گردان جیش سوری را بر عهده داشت. مرحله دوم همزمان با آزادسازی ۲ شهرک شیعه نشین نبل و الزهرا شد و در این عملیات از ناحیه پا وهمچنین صورت مجروح شد؛ چرا که ترکشی به شقیقه او اصابت کرد. نیروهای لشکر عملیاتی ۱۶ قدس گیلان در عملیات فتح نبل و الزهرا نقش مهمی داشتند؛ بهطوری که سردار قاسم سلیمانی گفت که شما فتح باب کردید و درب خیبر را شکستید.
وی اضافه کرد: شهید جعفرینیا پس از مجروحیت برای گذراندن دوره درمان به ایران بازگشت. در ایران که بود به نیروهای خود در پایگاه پیرانشهر سر میزد و معتقد بود که باید در کنار نیروها بود و به آنان روحیه داد. حتی آن شبی که مجروح شده بود نیز نیروهایش را ترک نکرد و در کنار آنها ماند تا به آنان روحیه دهد.
همرزم شهید جعفرینیا بیان کرد: حدود ۱۵ روز پیش از شهادتش برای آخرین بار به سوریه رفت. یک هفته قبل از رفتن ویلچر را کنار گذاشته بود و میگفت من خوب شدم و باید به سوریه برگردم. فرمانده لشکر سعی کرد او را از بازگشتن به سوریه منصرف کند؛ اما او اصرار داشت تا در کنار نیروها باشد. با خانوادهش در میان گذاشتند تا آنها مانع شوند؛ اما فایدهای نداشت و او میخواست در کنار نیروهای شجاعش در گردان واکنش سریع باشد و در نهایت در آخرین مرحله از حضور خود در روز چهاردهم خرداد ماه به شهادت رسید.
محمودی خاطرنشان کرد: روز بعدی که جهانگیر به شهادت رسید بهواسطه آشنایی که با هم داشتیم، صبح زود با همکاران راهی منزل او شدیم تا خبر شهادت جهانگیر را به همسرش بدهیم. قبل از اینکه چیزی بگوییم، همسرش گفت: آقای محمودی میدانم که آمدهاید خبر شهادت جهانگیر را بدهید. جهانگیر ۲ روز پیش از شهادتش تماس گرفت. حس و حال خاصی داشت، گریه کرد و گفت گوشی را به بچهها بده تا با آنها حرف بزنم. پس از آن دوباره با هم حرف زدیم و گفت همسرم من شهید میشوم. آخرین توصیههایش را بیان کرد و گفت وصیتنامهام نیز نزد فلان فرد است.
دوست شهید جعفرینیا درباره ویژگیهای این شهید عنوان داشت: ورزشکار و همواره از آمادگی جسمانی بالایی برخوردار بود. رشید و قد بلند بود و به یل لشکر قدس معروف بود. علاوه بر این هیچگاه تظاهر به معنویت نداشت. میدانستیم که نماز شب میخواند؛ اما در ظاهر چیزی نشان نمیداد.
وی در خصوص الگوهای شخصیتی شهید گفت: علاوه بر ارادتی که نسبت به ائمه(ع) و بهخصوص حضرت زهرا(س) داشت و از شهدای دفاع مقدس درس میگرفت. علاقه خاصی به شهدای یگان صابرین و سردار شهید نورعلی شوشتری و شهید جعفرخانی داشت و پس از شهادت نیروهای یگان صابرین در منطقهی “جاسوسان” بیش از پیش بیقرار شهادت بود و به صراحت میگفت که باید رفت.
محمود با اشاره به دغدغههای شهید گفت: در رابطه با مسائل نظامی توجه خاصی به آموزش نظامی نیروها و به روز بودن در آموزشها و آمادگی جسمانی داشت. اما مهمترین دغدغههای جهانگیر در رابطه با جامعه بود. آسیبهای اجتماعی، معیشت و فرهنگ از دغدغههای بزرگ شهید بود. همواره نسبت به حال محرومان توجه داشت و بخشی از حقوق ناچیزش را برای کمک به محرومان قرار داده بود و همواره جویای حال نیروها و دوستانش بود حتی از سوریه با فرماندهان پایگاه در شمالغرب تماس میگرفت و اگر کسی عروسی داشت به آنها کمک میکرد.
/دفاع پرس
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰