کد خبر : 3271
تاریخ انتشار : یکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۲:۳۱

نامه سرگشاده مسئول سابق نمایندگی ولی فقیه در سپاه قدس گیلان به هاشمی رفسنجانی

نامه سرگشاده مسئول سابق نمایندگی ولی فقیه در سپاه قدس گیلان به هاشمی رفسنجانی

تهدید کردن جمهوری اسلامی و حمله های شدیداللحن به قانون اساسی و شورای محترم نگهبان نه تنها خلاف مصالح نظام است؛ بلکه می‌توان گفت ضدیت با اسلام عزیز ونظام مقدس جمهوری اسلامی است.

به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی “درگیلان“، حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی محسن زاده مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه ثارالله استان کرمان که پیش از این مسئولیت نمایندگی ولی فقیه در سپاه قدس گیلان را بر عهده داشت، نامه سرگشاده ای خطاب به هاشمی رفسنجانی نوشت که متن کامل آن در زیر آمده است:

جناب اقای اکبر هاشمی رفسنجانی:
این دومین نامه ایست که به شما می نویسم، نامه اول را در جریان فتنه 88 انگاه که ان نامه بدون سلام ووالسلام را خطاب به نائب امام زمانم نوشتید ومنتشر ساختید برایتان نوشتم، اینک نیز با توجه به اینکه همان راهی که در فتنه بر اندازانه 88 پیمودید ، دنبال می کنید ، علی رغم میل باطنی ام برایتان به مصداق نصیحه الملوک ودر مقام ناهی از منکر مینویسم ، واز خداوند متعال می طلبم که نهی از منکر ونصیحت در شما موثر افتد وبه پیشگاه خداوند متعال عذر تقصیر اورده وتوبه کنید و دست از ستم به این نظام مقدس الهی ومردم شریف مومن وستم کشیده ایران اسلامی که همه هست وبودشان را پای اسلام وانفلاب ریخته وبا جانشان از ان دفاع می کنند بردارید ، خداوند ما وشما را از ضلالت وگمراهی وبی بصیرتی نجات وعاقبتمان را ختم به خیر گرداند ، امین یا رب العالمین
ضمنا اگر می بینید این نامه  را منتشر وشما را از منکر با انتشار در فضای مجازی نهی می کنم ، به این سبب است که شما در تریبون علنی در فرودگاه مهر اباد و دیگر اماکن وتریبونها به همه ملت ستم روا داشتید واین حقیر نیز کوچکترین فرد از مردمی هستم که بر انها ستم روا داشته اید ، خوب می دانید که ظلم وستم شما به نظام اسلامی ، ستم بر تمامی مسلمین می باشد، پس حق دارم که فریاد تظلم خواهی سر دهم شاید کسی پیدا شود وجلو این همه ستمی که در این سالها بر ما روا می دارید بستاند واگر نشد خدای قهار را بر مظلومیت خویش ومردم ،نظام واسلام  به استعانت می طلبم باشدکه خود بین ما وشما قضاوت کند.
جناب هاشمی در سخنرانی در فرودگاه به مناسبت ورود امام خمینی قدس الله النفسه الزکیه الشریف گفتید: پس از انقلاب دچار مشکلاتی شدیم که نقاط تفرقه ایجاد شد، کسانی که با هم بودند به تفرقه دچار شدند و اگر به این نقطه خوب و دقیق توجه کنیم دیگر نگران سرنوشت آینده نخواهیم بود و اگر تفرقه‌ها عمیق شود نباید منتظر تداوم انقلاب باشیم.
راستی فرصت پیدا کرده اید ساعاتی را بشینید وفکر کنید که نقش شما در این تفرقه افکنی چه اندازه است ؟ یا صفاتتان اجازه نمی دهد که خودرا محاسبه کنید ، بدانید که روز حساب نزدیک است ، شاید در اینجا قوه محترم قضائیه که باید حسابگر باشد ،به جهت مصالحی نتواند شما را به محاسبه وا دارد، ولی بدانید” إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْ‌صَادًا * لِّلطَّاغِينَ مَآبًا ﴿٢٢/نباء﴾ در انتظار همه کسانی است که در برابر حق طغیان می کنند!
اقای هاشمی اگر مباحث ادبیات را فراموش نکرده باشید در محضر اساتید خواندیم که سخن، منطوقی ومفهومی دارد منطوق کلام شما این است: “اگر تفرقه‌ها عمیق شود نباید منتظر تداوم انقلاب باشیم.” ومفهومش اینکه تفرقه افکنی می کنید تا از تداوم انقلاب اسلامی جلوگیری کنید ! راستی فکر کرده اید اینکار شدنی است !!فکر کرده اید که خونهای مطهر شهیدانمان دامانتان را رها خواهد کرد ؟ گمان می برید ارواح شهیدانمان که در همه حال مدد کارمان بوده اند به بد خواهان اجازه چنین کاری را خواهند  داد؟ ایا فکر کرده اید که ما وانقلابمان بی صاحبیم؟
عالی جناب : ما مولایمان امام خامنه ای روحی فداه را مسلم وسفیر امام زمانمان روحی وارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه در عصر حاضر می دانیم ، اما شما بدانید که اینجا کوفه نیست وما مردم کوفه نیستیم که گوشمان به فرمان شریح قاضی ها باشد، ما از نسل  ابوذر وسلمانیم ، اینجا کوفه وبصره صفین نیست که علی علیه السلام بر صورت خود سیلی بزند و”این عمار” را فریاد کند ، خوب می دانید که میلیونها انسان مومن علوی و زهرائی صفت در این سرزمین عمارندوبه گوشه چشم نائب امام زمانشان به حرکت در می ایند،بدانید وهمه بد خواهان نظام اسلامی بدانند ، ارزوی روزی بدون انقلاب اسلامی زندگی کردن را به گور خواهند برد.
اقای رفسنجانی گفتید: “عده‌ای صلاحیت شخصیتی که جدش امام است را قبول نمی‌کنند، باید از آنها پرسید پس شماها خودتان صلاحیت خودتان را از کجا آورده‌اید؟ چه کسی به شما صلاحیت داده است، چه کسی به شما اجازه قضاوت داده است، چه کسی به شما اختیارات، اسلحه، تریبون، تریبون نماز جمعه و صدا و سیما داده است؟ اگر امام نبود، اگر آن نهضت نبود، اگر آن اراده مردمی نبود شماها هم نبودید؛ به بیت امام بد کردید و زمانی که باید در این دوران به بیت امام تبریک می‌گفتید تبریک بدی گفتید خداوند از سر تقصیرتان بگذرد و باید عذرخواهی کنید.”
علیجناب از ان یگانه دوران ،امام عارفان که در ملکوت اعلی مهمان عرشیان است بشنوید ، البته اگر قلبتان مریض نشده وگوشتان ناشنوا نگشته، به شما وامثال شما در خصوص شورای نگهبانی که بر ان می تازید می فرماید:… به هیچ وجه گوش به حرف عده‌ای که می خواهند یک دسته کوچک مردم ما خوششان بیاید و به اصطلاح مترقی هستند، ندهید، قاطعانه با اینگونه افکار مبارزه کنید. خدا را در نظر بگیرید. اصولا آنچه که باید در نظر گرفته شود خداست ،  اگر صد میلیون آدم ، اگر تمام مردم دنیا یک طرف بودند و شما دیدید که همه آنها حرفی می زنند که بر خلاف حکم قرآن است بایستید و حرف خدا را بزنید، ولو اینکه تمام بر شما بشورند. انبیا هم همین طور عمل می کردند؛ مثلا موسی در مقابل فرعون مگر غیر از این عمل کرد؟ مگر موافقی داشت. … شما وظیفه دارید ناظر باشید. خلاصه گوش به حرف طبقه مرفه مترقی ندهید. خدا انشاءالله با ماست . اگر عملمان برای خدا باشد، خدا ما را موفق می کند…” (صحیفه امام ج ۱۳ ص ۵۳)
چناب اقای رفسنجانی گوش دل باز کنید وبشنوید سخن ان پیر سفر کرده را که می فرمایند:
… اگربخواهد فساد کند، به مردم بگوید که این شورای نگهبان کذا و این مجلس کذا، این فساد است ، و مفسد است یک همچو آدمی ، تحت تعقیب مفسد فی الارض باید قرار بگیرد. (صحیفه امام ج۱۴ص۳۷۰)
عالی جناب اجازه می دهید نگاه امام را در مورد هرکسی که به شورای نگهبان بگوید کذا وکذا در مورد شما به کار ببریم؟
اقای هاشمی سخن امام را بشنوید که چگونه مراتب قدر دانی از شورای نگهبان را اعلام می کنند ، شما چگونه به خود اجازه دادید در سالروز ورود امام رضوان الله تعالی علیه بر خلاف رای ونظر ایشان به شورای نگهبان به بهانه همراهی با بیت امام سخن به خلاف بگوئید؟!

امام قدس سره می فرمایند:”…از تحمل زحمات و رنجهای شما تشکر می کنم. شما توقع نداشته باشید که مورداهانت واقع نشوید. همه می دانید تا کسی کاری انجام ندهد کسی به او توهین نمی کند.توهین برای کسانی است که می خواهند زنده باشند. هیچ کدام از ما نباید انتظار تعریف را داشته باشیم . باید به حکم خدا عمل کنیم و به این هم کاری نداشته باشیم که چه کسی ازاین کاری که برای خدا می کنیم خوشش می آید و یا چه کسی بدش می آید. من در تمام مواقعی که مقتضی بوده است، مجلس و شورای نگهبان را تایید کرده ام.” (صحیفه امام ج ۱۷ص۴۴۱)
جناب رفسنجانی چون  نظر شورای نگهبان موافق میلتان نبود دست به شایعه افکنی ‌زدید وبه مصالح اسلام ومسلمین توجه نکردید، باز هم بخوانید کلام نورانی امام را که می فرمایند:
… افرادی که نظریه شورای محترم نگهبان در ابطال یا تایید بعضی حوزه ها موافق میل شان نبوده است دست به شایعه افکنی زده و اعضای محترم شورای نگهبان – ایدهم الله تعالی – را که حافظ مصالح اسلام و مسلمین هستند، تضعیف و یا خدای ناکرده توهین می نمایند و به پخش اعلامیه و خطابه در مطبوعات و محافل دست زده اند غافل از آنکه پیامد چنین اعمال و جوسازی ها … چه خواهد بود. امید است چنین اعمال ، بی توجه به نتایج ناروا و اسف بار آن باشد. معلوم نیست در صدر مشروطیت در دوره اول با فقهای ناظر به قوانین این نحو عمل شده باشد. در آن زمان به تدریج فقها را از مجلس بیرون راندند و به سر این ملت آن آوردند که دیدیم. من به این آقایان هشدار می دهم که تضعیف و توهین به فقهای شورای نگهبان امری خطرناک برای کشور و اسلام است . همیشه انحرافات به تدریج در یک رژیم واردمی شود و در آخر، رژیمی را ساقط می نماید. لازم است همه به طور اکید به مصالح اسلام و مسلمین توجه کنیم و به قوانین ، هر چند مخالف نظر و سلیقه شخصی مان باشد احترام بگذاریم و به این جمهوری نوپا که مورد هجوم قدرت ها و ابرقدرت هاست وفادار باشیم.
(صحیفه امام ج۱۷ص۴۳۱)
اقای هاشمی شما شورای نگهبان را که حافظ احکام مقدس اسلام و قانون اساسی است  در مقام تضعیفش بر امدید،ولی بدانید، امام راحل فرمودند: شورای محترم نگهبان، که حافظ احکام مقدس اسلام و قانون اساسی هستند، موردتایید اینجانب می باشند. و وظیفه آنان بسیار مقدس و مهم است . و باید با قاطعیت به وظایف خود عمل نمایند. البته توجه به اهمیت حفظ نظام جمهوری دارند که با آن هیچ حکم و امری مزاحمت نمی کند و برای حفظ آن از هیچ کوششی نباید مضایقه کرد ومعلوم است آقایان با تعهدی که دارند تحت تاثیر هیچ جوی واقع نمی شوند. ان شاءالله موید باشند.
(صحیفه امام ج۱۹ص۱۵۵)
وهمچنین بدانید امام راحل فرمودند:نهاد شورای نگهبان همیشه موردتایید اینجانب است و به هیچ وجه تضعیف نشده و نخواهد شد. این نهاد باید همیشه بابیداری و هوشیاری در خدمت به اسلام و مسلمین کوشا باشد.
(صحیفه امام ج۲۰ص۴۵۷)
جناب اقای رفسنجانی: در فرودگاه  شاهد هتاکی‌های شدیداً بی منطق از جانب کسی بودیم که اصلاً چنین انتظاری از او نمیرفت. انتظار طبیعی مردم این است که ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام کسی باشد که مصالح نظام را بتواند تشخیص دهد! بی شک تهدید کردن جمهوری اسلامی و حمله های شدیداللحن به قانون اساسی و شورای محترم نگهبان که به مصداق کلام امام حسین علیه السلام امنای خداوند بر حلال وحرام او به شمار می روند، انجا که فرمودند:” مَجَارِی‌ الامُورِ وَالاحْکَامِ عَلَی‌ أَیْدِی‌ الْعُلَمَآءِ بِاللَهِ، الامَنَاءِ عَلَی‌ حَلَالِهِ وَحَرَامِهِ؛ نه تنها خلاف مصالح نظام است؛ بلکه می‌توان گفت ضدیت با  اسلام عزیز ونظام  مقدس جمهوری اسلامی است. فلذا این موضوع بسیار عجیب است که چگونه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نتوانسته این تفاوت آشکار بین مصالح نظام و ضدیت با نظام را تشخیص دهدو شاید هم انچنان استحاله فکری شده که به ضدیت با اسلام ونظام  اسلامی روی اورده است.
گفتید:باید از آنها پرسید پس شماها خودتان صلاحیت خودتان را از کجا آورده‌اید؟ چه کسی به شما صلاحیت داده است، چه کسی به شما اجازه قضاوت داده است، چه کسی به شما اختیارات، اسلحه، تریبون، تریبون نماز جمعه و صدا و سیما داده است؟
اقای هاشمی اگر نمی دانید ، بدانید،در قسمتی از اصل 91 قانون اساسی آمده است:. شورایی به نام شورای نگهبان با ترکیب زیر تشکیل می شود.
شش نفر از فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسایل روز. انتخاب این عده با مقام رهبری است.
به موجب این اصل، «فقاهت»، «عدالت» و «آگاهی به مقتضیات زمان و مسایل روز»، شرایط عضویت در شورای نگهبان است. فقه در لغت به معنای «فهمیدن» است و فقیه اصطلاحاً به کسی گفته میشود که توانایی استنباط و استخراج احکام شرعی از منابع فقهی (کتاب خدا، سنت، عقل و اجماع) را داشته باشد. با توجه به اسلامی بودن نظام جمهوری اسلامی و ضرورت انطباق کلیه مصوبات با احکام شرعی و نیز مرجعیت فقها در بیان احکام شرعی، شرط فقاهت، منطقی است.
شرط دیگر، «عدالت» است. نوع وظایف شورای نگهبان و اهمیت آن ایجاب میکند که اعضای این نهاد دارای یک وارستگی اخلاقی و تقوای بالایی باشند. عدالت، مخالف فسق است و عادل به کسی گفته می¬شود که از هوای نفس خویش پیروی نمیکند و در رفتار و گفتار خود مراقبت میکند تا بر خلاف رضایت خداوند اقدام نکند. لحاظ کردن چنین شرطی برای کسانی که قرار است پاسدار دین و نگهبان قانون اساسی باشند، یک ضرورت انکار ناپذیر است.
سومین شرط، «آگاهی به مقتضیات زمان و مسایل روز» است. لازمه مصون ماندن از کجاندیشی و انحراف در رأی و نظر، آگاه بودن از نیازهای زمان و مسایل روز است. در روایات دینی ما تأکید شده است: «کسی که نسبت به زمان خویش،آگاه باشد، مورد هجوم شبهات واقع نمی¬شود.
وجود این شرط در فقهای شورای نگهبان باعث میشود که آنها با آشنایی و تسلّط به شرایط زمان و مکان و نیازها و اقتضائات جاری جامعة کنونی، نسبت به بررسی مصوبات مجلس شورای اسلامی اقدام کنند.
بدین ترتیب، کسانی که از حیث علمی در درجه فقاهت بوده و از مسایل و نیازهای روز آگاهی داشته و از حیث اخلاقی نیز در مرتبه عدالت قرار دارند، وظیفه صیانت و پاسداری از شرع و قانون اساسی را برعهده دارند.
2ـ1ـ1ـ نحوه تعیین، عزل و استعفای فقها
به موجب اصل 91 قانون اساسی، انتخاب فقهای شورای نگهبان با مقام رهبری است. مقام رهبری، از میان فقیهان، کسانی را که واجد شایستگی و شرایط لازم برای عضویت در شورای نگهبان باشند، به این سِمَت منصوب میکند. علاوه بر اصل 91، بند (6) اصل 110 نیز «نصب، عزل و قبول استعفای فقهای شورای نگهبان» را جزء وظایف و اختیارات رهبری دانسته است. بدین ترتیب، هرگاه یکی از اعضای فقیه شورای نگهبان نتواند وظایف خود را به درستی انجام دهد، مقام رهبری میتواند وی را بر کنار کند. همچنین اگر عضوی از فقها از سِمَت خود استعفا دهد، پذیرش استعفای وی با مقام رهبری میباشد..پس دانستید که صلاحیت فقهای شورای نگهبان را امام جامعه تشخیص می دهد یعنی مقام منیع ورفیع ولایت فقیه وهمو اجازه قضاوت در این امور را به حکم قانون  به انها داده است.
اقای هاشمی شما بااین سخنان نه تنها حمله به شورای نگهبان، بلکه ولایت را تضعیف کرده وبه مصداق سخن خداوند که فرمود :” «إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ»(لقمان، 13.) واقع شده اید.
وهمچنین به مصداق مقبوله عمر ابن حنظله مرتکب اکبر کبائر وگناهی مانند شرک به خدا شده اید، پس لازم است حدیث را بخوانید وتفکر وتامل در گفتار خود نموده وروی به استغفار وانابه وتوبه اورید تا دیر نشده وحضرت عزرائیل علیه السلام جانتان را نگرفته ا ست.
“محمّد بن‌ یَعقوب‌ کُلَینی‌، در «کافی‌» روایت‌ می‌کند: از محمّدبن‌ یحیی‌، از محمّدبن‌ الحسین‌، از محمّد بن‌ عیسی‌، از صَفْوان‌، از داود بن‌ الحُصَیْن‌، از عُمر بن‌ حَنظلَه‌،
قَالَ:سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَهِ عَلَیْهِ السَّلا مُ: … قَالَ علیه السلام: انْظُرُوا إلَی‌ مَنْ کَانَ مِنْکُمْ قَدْ رَوَی‌ حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی‌ حَلا لِنَا وَ حَرَامِنَا، وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا، فَارْضَوْا بِهِ حَکَمًا فَإنِّی‌ قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِمًا، فَإذَا حَکَمَ بِحُکْمِنَا فَلَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُ، فَإنَّمَا بِحُکْمِ اللَهِ قَدِ اسْتَخَفَّ، وَ عَلَیْنَا رَدَّ، وَ الرَّادُّ عَلَیْنَا الرَّادُّ عَلَی‌ اللَهِ؛ وَ هُوَ عَلَی‌ حَدِّ الشِّرْکِ بِاللَهِ جناب هاشمی: اگر از اصل  سخنانتان که بسیار عجیب و غیرقابل انتظار بود بگذریم؛ مسأله ی عجیب دیگر شیوه‌ی استدلالی است که شما مطرح کرده اید! آیا چون امام قدس سره  انقلاب کرده باید خاندان امام را نیز به عنوان امام بپذیریم؟ یعنی شماگمان برده اند که جمهوری اسلامی حکومت سلطنتی است؟ نسبت خانوادگی افراد چه ربطی به صلاحیتشان دارد؟
همه میدانند که ضوابط تکلیف افراد را مشخص کند؛ نه روابط. اگر کسی به دلیل این که نوه‌ی امام است حق دارد در آزمونی شرکت نکند و قبول شود؛ حتماً فردا هم میگویند شخص دیگری چون نسبت خانوادگی دیگری با امام دارد حق دارد بدون هیچ سنجشی در هر پست و مقامی قرار بگیرد و دیگر مردم حق ندارند چون نسبت خانوادگی با امام یا ایشان ندارند! کدام عقل سلیم چنین بی منطقی ای را میپذیرد؟
احتمالاً با همین استدلال گماشته اید که فرزندتان بی گناه بوده و دادگاه به اشتباه او را مجرم دانسته و به زندان انداخته! متأسفانه همین نگاه‌های غلط باعث شده که عده ای به انقلاب اسلامی بدبین شوند حال آن که امام راحل عظیم الشأن ما هیچ گاه چنین تفکری نداشتند.
جناب اقای هاشمی فراموش کرده اید که همین امام قدس سره الشریف نوه ارشدشان سید حسین خمینی است، او در زمان بنی صدر در مشهد مقدس بر خلاف را و روش امام ومصالح ملی سخن بر زبان راند ، نماینه امام در استان قدس رضوی با امام تماس گرفت که سید حسین دارد چنین وچنان می گوید وامام دستور دادند او را از تریبون به زیر بکشید ، گفته شد وی مسلح است وامکان دارد دست به سلاح ببرد امام فرمودند اگر چنین کرد اورا بزنید ، وی چند سال قبل به دشمنان اسلام همنان که امروز شما حرفشان را تکرار می کنید پناه برد و انان هم او را نپذیرفتند ومطرود واقع شد، اگر ملاک نوه امام بودن است چه تفاوتی بین این نوه با ان نوه وجود دارد وبه جهت اولی نوه ارشد سزاوار تر است ، البته بر اساس منطق شما!
اقای هاشمی شما نوه امام، سید حسن را وجه المصالحه خود قرار دادید وایشان را پای امیال خود قربانی نمودید ونام این را می گذارید دفاع از بیت امام، شما ایشان را بدون امادگی لازم تحریض وتحریک به ثبت نام کردید ووجهه علمی وی را از بین بردید واین شما بودید که اجازه ندادید امتحان بدهد ، چون خوب می دانستید وقتی امتحان ندهد ، صلاحیت علمی واجتهادیش احراض نشده واز رقابت با شما باز می ماند وپس از ان با مظلوم نمائی میتوانید اراء ایشان را در سبد خود داشته باشید ، حال دانستید این شما بودید که در استانه دهه فجر انقلاب اسلامی بر بیت امام جفا کردید نه شورای محترم نگهبان که به قانون عمل کرده است.
از این که بگذریم یکی از محور های ثابت و پر تواتر در سخنان شما تکیه بر واژه افراطی و تند رو است. به طور سنتی از گذشته ‏همه افرادی را که با نظریاتتان مخالفت می کنند به عنوان تند رو و افراطی متهم می کنید. اکنون نیز وضعیت به همان منوال ‏سابق ادامه دارد و شما مخالفان دولت را  هم به عنوان تند رو معرفی می کنید.
آقای هاشمی شماخود رئیس یکی از نهاد های انتصابی نظام هستید در روز ها و ماه های گذشته تمرکز جدی بر روی انتخابی و مردمی ‏بودن نظام دارید و نقش آنها در مقاطع مختلف انقلاب اسلامی از زمان مبارزه تا پیروزی مهم می دانید و گویی که نهاد های انتصابی ‏حاکمیت در پیشبرد جمهوری اسلامی نقشی نداشته اند. و  رفتار های بخشی از مردم را علت تضعیف پایگاه نظام در بین مردم می ‏دانید. البته توضیح نمی دهید که چگونه تنها بخشی از مردم از نظرشما حق اظهار نظر دارند و باید به آنها آزادی بیان داد ‏و مابقی مردم در صورتی که نظراتشان را بگویند موجب تضعیف پایگاه مردمی نظام می شود. شما می گویید: “متأسفانه عده‌ای دانسته یا ندانسته با رفتار و گفتار عجیب، نسنجیده و غیرمنطقی خود دارند پایگاه مردمی نظام را ‏ضعیف می‌کنند.”‏
شما در سال های پس از انقلاب اثبات کرده که انتخابات را تا جایی می پذیرید که منجر به تصاحب کرسی قدرت توسط خود و ‏یا همفکرانتان شود ولی در صورتی که در یک انتخابات قانونی فردی مخالف تفکراتتان به عرصه حکومت وارد شود آن را برای جامعه ‏مضر می دانید و آن را نمی پذیرید که نمونه این امر را در انتخابات سال 84 شاهد بودیم و یا در انتخابات سال 88 که چند روز قبل از ‏انتخابات در یک درخواست عجیب و غیر منطقی پس از قطعی شدن شکست همفکر خود در انتخابات از امام خامنه ای روحی فداه می خواهید ‏که کاندیدای مخالف تفکر خودش را از عرصه رقابت انتخاباتی خارج کنند. شما در سخنرانی اخیر خود می گوئید: “گزارش‌هايي هم كه ‏به ما مي‌دهند، اين است كه اميد مردم در اين انتخابات بيشتر از انتخابات دو، سه دوره‌ گذشته است. علتش هم اين است كه در ‏انتخابات قبلي كه حضور پيدا كردند، نتيجه گرفتند و بايد اين را دليل خوبي بگيريم.”‏ ایا در طول این سالها مردم نتیجه نگرفتند ؟ اری اگر سخن شما را بپذیریم باید مصداق ان را دولت بنی صدر ، دولت خود شما واصلاحات که زمینه انقلاب مخملی سبز را ایجاد کرد نام ببریم.
شما  در 10 سال گذشته ید طولانی برای تخریب نمایندگان مردم و منتخبان آنان دارید و انواع و اقسام انگ ها و تهمت ها ‏را به آنها زده و حتی یک نکته مثبت از عملکرد آنان ذکر نمی کنید، در سخنان خود به انتقاد ها به خود و دولت نزدیک به خود، اعتراض ‏می کنید و آن را بد اخلاقی می نامید. و در این خصوص می گوئید: “بیان مواضع بدون بد اخلاقی‌های سیاسی و با حفظ ‏خونسردی و آرامش کامل باید انجام شود، مردم وقتی استدلال و منطق را در سخنان کسی ببینند، مروّج آن افکار و حرف‌ها می‌شوند ‏که نمونه این برخورد را در شیوه‌های گفتاری و نوشتاری دکتر علی مطهری در مجلس و رسانه‌ها شاهدیم‎.‎‏”‏
آقای هاشمی شما در تغییر موضع 180 درجه ای نسبت به نظریات سال های ابتدایی انقلاب، بین سیاست مداران آمریکا تفاوت قائل شده ایدو ‏برخی از آنها را افراطی و برخی از آنها را معتدل می دانید. و در این خصوص بازی های تبلیغاتی اعضای دو حزب آمریکا را ‏واقعی تلقی می کنید و می گوئید: “وقتی افراطیون و مخالفان سیاست‌های دولت آمریکا برای بهم زدن برجام، قوانین ‏سیاسی تصویب می‌کنند، دولت آمریکا که می‌خواهد به تعهدات خود پایبند باشد، به مخالفت بر می‌خیزد و تضمین داده حتی اگر لازم ‏باشد قانون را متوقف می‌کند و این نشان می‌دهد که قدرت‌های جهانی، پی برده‌اند که ضدیت با ایران به نفع هیچ قدرتی نیست‎.‎‏”‏
شما نمی دانید که استراتژ ی استکبار وخصوصا شیطان بزرگ امریکای جنایتکار هیچ تفاوتی با گذشته نکرده وسیاست راهبردی وکلان انها بر اندازی این نظام مقدس است وامروز به جهت اقتدار ملت ایران در سایه هدایت وسکانداری ولایت فقیه، تاکتیک انها عوض شده وحتی در پسابرجام هم می گویند برجام زمینه ای را برای انان ایجاد کرده تا ازطریق استحاله در درون حاکمیت انقلاب اسلامی ونظام را سر نگون کنند؟!که با هدایتهای پیامبر گونه امام خامنه ای روحی فداه نقشه هایشان نقش براب وارزویشان را به گور خواهند برد وملت بصیر نیز اجازه نخواهند داد ابو موسی اشعری های زمانه حکمیت را بر امام جامعه تحمیل کنند.
آقای هاشمی: به گونه ای سخن می گوئید که گویی در حال حاضر همه مردم از نتیجه سیاست خارجی دولت یازدهم راضی هستند و ‏اصلاً در دوره های گذشته بر خلاف نظر مردم عمل شده است. این در حالی است که مردم در موقعیت های مختلف از جمله نماز ‏جمعه ها، راهپیمایی ها و شبکه های اجتماعی به مثابه رفراندوم هایی نظرات خود را در حمایت از دیپلماسی عزت مندانه مطرح کرده ‏بودند. به عنوان نمونه شما می گوئید: “افراطیون با آن عملکرد و این مواضع، اگر انتظار و امید دارند که مردم ‏به آنها رأی می‌دهند، مصداق آن ضرب‌المثل هستند که می‌گوید آرزو بر جوانان عیب نیست!”‏
اقای هاشمی شما فکر نمی کنید که خود مصداق سخن پیامبر صلی الله علیه واله وسلم شده اید که فرمودند : مرد چون پیر می شود دو خصلت حرص وارزوهای دست نیافتنی در او افزایش می یابد!!!
آقای هاشمی شما می گوئید:  من در دوران سازندگی به روزنامه ها اجازه می دادم که علیه من انتقاد کنند (!) زیرا روزنامه ‏ها نمی توانند از رهبری انتقاد کنند، مجدد با یک نگاه عجیب حمایت مردم از رهبری را مشروط جلوه می دهید. ومی گوئید: ‏‏”رهبري مثل يك حزب نيستند. رهبر پدر همه‌ مردم است و همه‌ مردم بايد بالسويه زير بال رهبري آسايش و امنيت داشته باشند. بايد ‏رهبري عام باشد و بخش خاصي زمينه انحصاري كردن رهبري را نداشته باشد. اين قابل فهم است. يكي از عمده‌ترين عوامل ثبات ما ‏اين است كه روابط مردم با رهبري صميمي است و اين در ادامه هم شدني نيست، مگر اينكه انتخابات پرشور، فراگير، همگاني و قابل ‏قبولي با حضور اكثريت مردم اتفاق بيفتد و اگر قابل قبول نباشد، خدشه‌اي بر نظام اسلامي ما وارد مي‌شود‎.‎‏”‏ گویا شما حرکت مردم در 9 دی 88 را ندیده اید که چگونه در دفاع از انقلاب اسلامی وولایت حماسه افریدند وان روز را به یوم الله دیگری در کنار یوم الله 22 بهمن وروز قدس قرار دادند.
نگاه شما با توجه به ارتباط مشورتی که با دولت دارید به بحث برجام خیلی کلان تر از موضوع هسته  ای است و آن را به عنوان ‏الگویی برای ادامه فعالیت های دولت در سیاست خراجی می دانید. شما در نامه ای به رئیس جمهور بعد از پذیرش برجام این ‏گونه می نویسید: “امیدوارم با تداوم تدبیر خردمندانه و گسترش دامنه سیاست تنش‌زدایی و تقویت روابط جمهوری اسلامی براساس سه ‏اصل حکمت، عزت و مصلحت ایران اسلامی به جایگاه شایسته خویش در نظام بین‌المللی برسد و مردم عزیز شیرینی پاداش سال‌ها ‏تحمل تحریم‌های ظالمانه را با حرکت کشور در مسیر توسعه و پیشرفت بچشند و این پیروزی ملی و بین‌المللی، بیدار باشی سیاسی، ‏اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به کسانی باشد که به جای همنوایی با مردم در قرائت پیام صلح و دوستی و گفت‌وگو و تبادل فکر و ‏اندیشه، بر طبل جنگ و خشونت می‌کوبند.”‏ این در حالی است که امام خامنه ای روحی فداه جز در مورد گفتگوهای هسته ای در هیچ زمینه ای اجازه مذاکره با شیطان بزرگ امریکای مستکبر وخون اشام را نداده اند.
آقای هاشمی شما در آستانه انتخابات خبرگان موضوع نظارت بر رهبری را مطرح کردید که بسیار جنجال ساز شد و بسیاری از حقوق دانان و افراد برجسته این سخن را در ‏تناقض آشکار با قانون اساسی خواندند. این سخن در خصوص نظارت خبرگان در کار رهبری و زیر مجموعه های رهبری بود. البته ‏ناظران مستقل علت این سخن را به نوعی دو قطبی کردن فضا برای رأی آوری خود و اطرافیانتان تحلیل می کنند. شما گفتید: “اصل کار خبرگان تعیین رهبری است که انجام دادند. نظارت بر رهبری است که این کارِ کمیسیون تحقیق ‏است که آنها هم نظارتشان را می‌کنند و نهادهای زیرنظر رهبری را بررسی می‌کنند و به رهبری گزارش می‌دهند. اگر هم لازم باشد ‏که لازم هم هست، در هر دوره‌ای کمیسیون‌ها گزارششان را به جلسه خبرگان می‌دهند.
در خبرگان هم گفتم که اگر بخواهیم وظیفه ‏خود را به خوبی انجام بدهیم، همه کارهای کشور زیرنظر رهبری است و ما نباید از آنها غافل باشیم. رهبری قدرت مطلق کشور ‏هستند، لذا ما باید لااقل نهاد هایی را که زیر نظر رهبری هستند، و هر عیبی دارند، با رهبری مطرح و پیگیری کنیم که آن عیب ‏برطرف شود و اگر حسنی هم دارند، آن حسن را بزرگ و تشویق کنیم. این کار تا به حال می‌شد، اما قوانینی را که خودمان گذراندیم، ‏محدود است. در آینده خبرگان دیگری می‌آید که باید ببینیم چه کار می‌کند.”‏این در حالیست که می دانید نگاه شما خلاف حکم شارع مقدس وعقل سیلم است که شما را ارجاع می دهم فرمایشات ایت الله املی لاریجانی را یک بار دیگر با دقت بخوانید.
شما به کلید واژه بسیار مهم رهبری در پس از برجام نیز پرداخته اید و اقداماتی که در خصوص جلوگیری از نفوذ توسط دلسوزان و ‏نهاد های انقلابی کشور انجام می شود را به اختلاف سلیقه شخصی تنزل می دهید و می گوئید: “الان جریان تندرو هر چه را که ‏دوست نداشته باشد، می‌گوید نفوذ است. حتی دامنه برخورد با مخالفان سیاسی خود را به کتاب‌ها و روزنامه‌ها هم گسترش دادند که ‏یعنی همه این‌ها را باید صاف کرد. این حرف یعنی چه؟ یعنی تا اینجا هم پیش می‌روند و اسم هر کار خود را مقابله با نفوذ می‌گذارند.”‏وهزاران سخن دیگر که می گذارم و میگذرم، باشد تا در صراط راه را بر شما بگیرم وحد اقل به عنوان یک نفر از احاد ملت حق خویش را از ستمی که به انقلاب ونیروهای انقلاب وامام فعلی جامعه روا می دارید بستانم واگر نتوانستید ادا کنید خود دانید وموکلان جهنم.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۱
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

Anna پنجشنبه , 22 بهمن 1394 - 22:14

سلام علیکم

احتراما” خدا قوت حاج آقا ….حرف دل ما را زدید.

تمام فتنه ها زیر سر همین هاست که جوانان را دین گریز کردند.

رفتن به نوار ابزار