مروری بر زندگی حاج ابوالحسن کریمی؛
از عدم دریافت حقوق جهت کمک به انقلاب تا برهم زدن سخنرانیهای شهید کریمی با تحریک آیتالله قربانی!

شهید کریمی بیش از سه سال در مسئولیت فرماندار لاهیجان و دادستانی دادگاههای انقلاب اسلامی گیلان انجام وظیفه کرد و در طول این مدت ریالی از حقوق ماهیانهاش مطالبه نکرد.
به گزارش خبرنگار سرویس ایثار و شهادت گیلانستان، سیزدهم فروردین سالروز شهادت بزرگمردی ولایتمدار و مبارزی انقلابی، سردار مظلوم حزبالله گیلان شهید ابوالحسن کریمی دادستان انقلاب اسلامی گیلان است و مردم گیلان هرگز غم از دست دادن این دلیرمرد گیلانی را فراموش نمیکنند.
غروب اسرارآمیز و مبهم سیزده فروردین ۱۳۶۵ شب پرستان منافق با اغتنام از بیرون راندن مردم از صحنه، از لانههای تنگ و تاریک خود بیرون خزیده و در پناه تاریکی شب قامت استوار منادی قسط و عبد صالح خدا در دیار ما، حاج شیخ ابوالحسن کریمی یاور صادق محرومان و فریاد رسای مظلومان را که به عادت همیشگی خود به تنهایی از مطبوعاتی فتح به سوی منزل مراجعت میکرد در کنار معبد توحید «مسجد حاج رضا گلشاهی» آماج رگبار گلولههای نفاق قرار میدهند تا به زعم خود با در هم شکستن قامت استوار وی انتقام شاه و شاه پرستان و شکست رسوایی منافقان را از او بگیرند.
ناگاه به مجرد شلیک اولین گلوله به گلو و فرق کریمی قهرمان، در اوج عرفان به نماز عشق میایستد و با وضوی در محراب خون سر به سجده سنگر میگذارد.
زندگینامه شهید کریمی:
شهید حاج ابوالحسن کریمی در سال ۱۳۲۷ هجری شمسی در یک خانواده مذهبی از قشر متوسط جامعه در شهرستان لاهیجان چشم به جهان گشود.
او از همان دوران کودکی و به هنگام تحصیل علم علی رغم محیط فاسدی که رژیم ستمشاهی ساخته بود، راه خود را که همان راه اسلام و قران بود به درستی شناخت و به نیکویی پیمود .
در سال ۱۳۴۶ موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد و در همان سال با موفقیت در کنکور سراسری به دانشگاه تهران راه یافت و در رشته اقتصاد به تحصیل مشغول شد و برای آشنایی با مبانی اقتصاد اسلامی نزد اسلام شناسان بر جسته حوزه از جمله شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی فرا میگیرد.
زندانی شدن به علت پخش اعلامیه های امام
شهید کریمی درسال ۱۳۵۰ به علت فعالیت علیه جشنهای۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و پخش اعلامیههای حضرت امام خمینی(ره) بین دانشجویان در خوابگاه امیر آباد تهران دستگیر و زندانی شد اما این بار فرصتی برای وی بود که با چهرههای برجستهای مانند حجت الاسلام جعفری گیلانی و مرحوم آیت الله ربانی شیرازی آشنا شود و توان بیشتری برای ادامه مبارزه کسب کند.
او در طول دوره تحصیلات دانشگاهی با شرکت در جلسات تفسیر قرآن مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی درمسجد هدایت تهران کوشید تا از طریق کسب ره توشههای زنده قرآنی خود را برای تداوم مبارزه مکتبی مجهز و مهیا سازد.
بعدها مدتی در مدرسه علمیه حقانی قم که دارای جایگاه خاصی در نشر مسایل انقلابی در حوزه بود و بزرگانی چون شهید صدوقی و شهید بهشتی سرپرستی آنجا را بر عهده داشتند به تدریس زبان انگلیسی پرداخت.
در اردیبهشت سال ۱۳۵۷ برای رهبری مبارزات مردم مسلمان گیلان دستگیر و در زندان رشت محبوس و در آبان ماه همان سال بر اثر فشار مردم آزاد شد. او بارها در سخنرانیهای قبل از انقلاب از حضرت امام به عنوان بزرگ مرجع عالیقدر شیعه یاد میکرد.
شهید کریمی مطالعه و قرائت قرآن و نهج البلاغه و روایات و احادیث از برنامههای روز مرهاش بود.
شهید کریمی در مدت اندکی به پشتوانه آگاهیهای بالایش از علوم عربی، منطق و تا سطح رسایل و مکاسب در نزد اساتید علمیه قم به حدی رشد کرد که شگفتی آنان را برانگیخت .
عدم دریافت حقوق ماهیانه جهت کمک به انقلاب اسلامی
او نسبت به محرومین و مستمندان با نهایت فروتنی و افتادگی برخورد میکرد اما هیچگاه به متنفذان و قدرتمندان طاغوتی روی خوش نشان نمیداد و حاضر نبود به خاطر تأمین رضایت عدهای مصالح انقلاب و مردم را نادیده بگیرد او بیش از سه سال در مسئولیتهای فرماندار لاهیجان و دادستانی دادگاههای انقلاب اسلامی گیلان انجام وظیفه کرد و در طول این مدت ریالی از حقوق ماهیانهاش مطالبه نکرد تا صرفاً کمکی به انقلاب اسلامی و مردم باشد.
مخالفت با شهید کریمی از شهر خودش لاهیجان آغاز شد، وقتی او دادستان بود، آیه الله زین العابدین قربانی قاضی بود، شهید کریمی اغلب احکام انقلابی خود را از دیگر استانها و مرکز کشور میگرفت، مدعی بود با قاضی استانی، نمیتوان این استان را از چنگال ضد انقلاب و منافقین نجات داد.
برهم زدن سخنرانیهای شهید کریمی با تحریک آیت الله قربانی
مخالفتهای قربانی با شهید کریمی به امامان جمعه و برخی روحانیون هم کشیده شده و بتدریج ناسپاسی ها شروع شد و دادستانی که ناجی گیلان بود، مورد سرزنش قرار گرفت.
ایشان بسیار محبوب بود و هرجا برای سخنرانی میرفت، جمعیت انبوهی پای سخنرانی اش جمع میشدند.
در یادداشتهای اطرافیان و حتی برادر شهید آمده است که آیت الله قربانی اعضای انجمنهای اسلامی را تحریک میکرد تا مجالس سخنرانیهای شهید کریمی را بر هم زنند!
زندگی او از طریق یک مغازه کتابفروشی اداره میشد، لباس ها و کفشهای ساده او زبانزد خاص و عام شده بود، کم کم مورد بی مهری دستگاه قضا قرار گرفت و پس از بیکار شدن، درس و مشق طلبگی را پیشه خود ساخت.
همانان که از او زخم خورده بودند، در یک روز تعطیل (غروب ۱۳ فروردین سال ۱۳۶۵) و در خلوتی شهر لاهیجان بدون هیچ نگرانی او را به شهادت رساندند.
انتهای پیام/
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰