به مناسبت نهمین سالگرد شهادت؛
گلولهای که پهلوی سید اسماعیل را شکافت و زهرائی شهیدش کرد
.
به گزارش گیلانستان/ علیرضا شعبانی نژاد: بعد از شهادت سید اسماعیل هر کس داستانی از شهادتش داشت. در حزن و اندوه رشت کم و بیش همه مشتاق شنیدن روایت درست شهادتش بودند و دریافت درست ترین ماجرا سخت بود.
برای مراسم گرامیداشت سید اسماعیل جمعی از لشکر ۲۷ محمدرسول الله صلی الله علیه و آل و سلم آمده بودند. مهدیه رشت شلوغ بود. سردار اسداللهی فرمانده لشکر هم حضور داشت. همرزمانش می گفتند سردار اسداللهی خود در صحنه شهادت حضور داشته است. فرصتی بهتر از این پیدا نمی شد. باید با او مصاحبه می کردم ولی کجا؟
دل را به دریا زدیم و با یکی از نزدیکان سردار مطرح کردیم. دست بر قضا سردار به راحتی پذیرفت. من گمان کردم خودش هم تمایل دارد از سید اسماعیل بگوید. بزرگوارانه پذیرفت که در قسمت حیاط پشت مهدیه رشت در گوشه ای خلوت صحبت کنیم. خدا شاهد است با کلی بدبختی توانستیم یک صندلی جور کنیم تا سردار بنشیند و عملاً هیچ امکانی برای مصاحبه طولانی نداشتیم ولی مصاحبه مفصل با سردار در زمان دیگری ممکن نبود و باید از همان فرصت نهایت استفاده را می کردیم.
آن روز سردار اسداللهی نه مثل یک سردار بلکه به مانند یک بسیجی ساده مقابل من قرار گرفت و وقتی شروع به سوال کردم فضا اصلاً سنگین نبود. شاید کسانی خرده بگیرند ولی به واقع خودم و او را در کنار خاکریز حس می کردم.
«وقتی اجازه دادم سید مثل فنر از جا پرید؛ بقیه نیروها پنجاه متری جلو رفته بودند. سید اسماعیل به سرعت خودش را به آنها رساند. جنگ مغلوبه شده بود. کارزاری سنگین و دشوار بود. از همه جهت روی ما آتش می ریختند و خط مشخصی هم وجود نداشت. سوریه آن سال در واقع کربلا بود و من دیدم که سید اسماعیل و دوستانش عاشورائی می رزمند…»
سردار اسداللهی با بغض سخن می گفت. اسم نیروهای شهیدش در دفاع از حرم آل الله که می آورد انگار بی تاب می شد.
«گلوله که پهلوی سید را شکافت…»
دیگر صدای سردار اسداللهی را نمی شنیدم. صدای زنگ دار سید به وقت خواندن زیارت حضرت زهرا سلام الله علیها در گوش هایم طنین داشت. سید اسماعیل عاشق مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها بود و به وقت شهادت هم به ایشان تأسی کرده بود.
سید اسماعیل سیرت نیا زهرائی شهید شد.
امروزه فاطمیه است. یاد سید اسماعیل در یادم می جوشد. سردار اسداللهی هم به سید اسماعیل پیوسته است.
امروز فاطمیه است و سید اسماعیل شک ندارم که با گردنی که همیشه برای عزا کج می کرد کنار سفره حضرت مادر نشسته و مورد لطف ایشان است.
سید اسماعیل امروز مهمان حضرت مادر است…
انتهای پیام/
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : ۰