سردار شهیدی که دوست داشت در دانشگاهی باشد که در هيچ جای کره زمين پيدا نمیشود
سردار شهید بیگلو از سيما و اخلاق نيکو برخوردار بود و نمیتوانست دوری از ميدان نبرد و رزم با دشمن بعثي را تحمل کند و بقول خودش دوست داشت در دانشگاهی باشد که در هيچ جای کره زمين پيدا نمیشود.
به گزارش گیلانستان، پاسدار شهيد هرمز (ميثم) محمد بيگلو در سوم اسفند سال ۱۱۳۷ در خانوادهای مسلمان و متدين در شهرستان رشت ديده به جهان گشود.
دوره ابتدایی را با موفقیت به پایان رسانید و در دوره راهنمایی خود را شناخته و با احکام اسلام آشنا شد و دبيرستان را در مدارس رشت با موفقيت پشت سر گذاشت. وی در اوقات فراغت علاوه بر مطالعه کتابهای غيردرسی و تلاوت روح بخش کلام الله مجيد به ورزش هندبال میپرداخت و عنوان قهرمانی کشوری را کسب کرد.
ميثم از سيما و اخلاق نيکو و پسنديدهای برخوردار بود و به همين دليل مهر و محبت او به دل اطرافيان مینشست.
شهید بیگلو یکی از اولین افرادی بود که در سپاه مشغول به کار شد و با فعالیت مستمر و شبانه روزی که داشت بعد از مدتی جهت آموزش تخصصی به تهران اعزام شد و دوره تکمیلی عملیاتی را سپری کرد و مسئولیت آموزش برادران سپاه را بر عهده گرفت.
او ساده زیست بود و دوست داشت همتراز با مردم متوسط جامعه زندگی کند لذا از هر گونه تشريفات و تجملات دنيوی در زندگی و محل کار پرهيز میکرد و به ديگران نيز ساده زيستن را توصيه میکرد .
وی در به زانو در آوردن نظام طاغوت و به ثمر رسيدن انقلاب اسلامی به همراه دوستان خود فعاليت و تلاش چشمگيری داشت و موتور حرکتی بود بين دوستان و جوانان و سهم بسزايی در به ثمر رسيدن نظام مقدس جمهوری اسلامی در منطقه داشت و خدمات فراوانی کرد.
بعد از پيروزی انقلاب اسلامی برای حفظ دستاوردهای آن در تمامی صحنهها حضوری شجاعانه و فعال داشت و در سرکوبی توطئههای ضدانسانی و ضد اسلامی منافقين بسيار زحمت کشيد.
با تشکيل ارتش ۲۰ ميليونی به عضويت بسيج درآمد و پس از مدتی کوتاه به همراه چند تن از دوستانش برای فراگيری فنون نظامی به تهران رفت و تحت نظر يکی از بهترين مربيان که سالها تجربيات نظامی در لبنان و فلسطين داشت بنام شهيد (محسن چريک) فنون نظامی را فرا گرفت و مجدد به شهرستان رشت مراجعت و به آموزش نيروهای بسيج و سپاه کمرهمت بست.
شهيد بيگلو در غائله انزلی زحمات زيادی متحمل شد و آسايش و امنيت را به مردم شهيدپرور تقديم کرد. وی در توطئه دانشگاه که از سوی دشمنان اسلام و انقلاب تدارک و در صدد بودند اين سنگر مقدس علم و دانش را تبديل به جنگ و خونريزی کند، شهيد محمد بيگلو خدمات شايانی کرد و توانست اين توطئه را در نطفه خفه کند.
شهيد بيگلو به همراه ديگر دوستانش در مدت يکماه برای ساختن پادگان نظامی چالوس و امکانات آموزشی را فراهم میکند و بعنوان فرمانده پادگان آموزشی المهدی (عج الله) چالوس انتخاب و سه پايگاه آموزشی (ساری، رامسر، منجيل) نيز زير نظر وی انجام میگرفت و در طول مسئوليت خود با همه مشکلات موجود در پادگان به آموزش نيروهای اعزامی با جديت و پشت کاری عظيم خدمت کرد.
با تلاش و همت والای شهيد بيگلو خيل عظيمی از نيروهای رزمنده گيلان و مازندران دست پروردهً اين مربي ارزشمند و متعهد به اسلام و انقلاب و مطيع امر ولايت بود، که توانستند در جبهههای غرب و جنوب به مقابله با خصم زبون و ديو صفت وابسته به شرق و غرب برخيزند و از خودشان رشادت و دلاوری و افتخار و نامی نيکو و پايداری به يادگار بگذارند.
سردار شهيد محمد بيگلو، اين دلاور جوان و رزمنده اسلام انقلاب با اينکه مسئوليت خطير آموزش نيرو را بر عهده داشت و ۲۶۰۰۰ نفر از نيروهای سپاه و بسيج را تعليم آموزش نظامی داد، ليکن خود بيقرار حضور مستمر در جبهههای حق عليه باطل بود و نمیتوانست دوری از ميدان نبرد و رزم با دشمن بعثي را تحمل کند و بقول خودش (( دوست داشت در دانشگاهی باشد که در هيچ جای کره زمين پيدا نمیشود )) دانشگاهی که انسانهای وارسته درس آئين کشور داری، شجاعت و دلاوری، دفع ستم و حمايت از مظلوم ، راه و روش اطاعت از ولی امر مسلمين را به نحو شايسته فرا میگيرند و با عمل خود، به ديگران آموزش میدهند.
شهيد بيگلو مشتاقانه بسوی پاوه هجرت و در بهار ۵۸ در کنار شهيد والا مقام دکتر چمران تجربيات تازهای در جنگ کوهستانی آموخت. در عمليات بيت المقدس شرکت فعال داشت و در جفير و کوشک شرکت و بر اثر اصابت ترکش خمپاره زخمی میشود.
سردار رشيد اسلام شهيد والامقام محمد بيگلو براي قرب الهي و انجام وظيفه اسلامي اش و به حکم تکليف در تابستان ۶۱ دختر مومنهای را به عقد خود در آورد و ۲۷ روز پس از ازدواج به سوی ميدانهای رزم و نبرد با دشمنان بعثی شتافت که در تاريخ ۲۴/۴/۱۳۶۱ در جبهه شلمچه ندای حق را لبيک گفت و به درجه عظمای شهادت نائل آمد و نام پرآوازه و بلند او در تاريخ رشادتهای مردان رشيد و دلاور اسلام و انقلاب گيلان و ايران ثبت گرديد.
پیام شهید:
ای پویندگان راه حق و حقیقت، سلام آتشین مرا بپذیرید. من با آگاهی و شناخت کامل پا به راه الله، که همان راه حسین (علیه السلام) است، گذاشتم و به ندای هل من ناصراً ینصرنی، که در این زمانه از حلقوم مبارک حضرت امام خمینی (ره) این رهبر عظیم الشان جهان اسلام است، لبیک گفتم./ شبستان
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰