کد خبر : 105546
تاریخ انتشار : چهارشنبه 15 فروردین 1403- 08: 17

تاریخ نباید فراموش شود؛

روایت واقعه افطار خونین رشت از زبان بازمانده ترور/ رفیقی که پشت سرش نماز می‌خواندیم نفوذی سازمان منافقین بود!

روایت واقعه افطار خونین رشت از زبان بازمانده ترور/ رفیقی که پشت سرش نماز می‌خواندیم نفوذی سازمان منافقین بود!

وقتی از سر سفره بلند شد گمان کردیم که می‌خواهد وضو بگیرد در حالی که نمی دانستیم در تمام این مدت او نفوذی سازمان منافقین بوده است.

به گزارش گیلانستان، طبق تاریخ، هنوز یک ماه از ترور آیت الله «خامنه ای» و شهادت شهید «بهشتی» و ۷۲ تن از سران انقلاب در دفتر حزب و هنوز ۱۷ روز از شهادت شهید مهندس «انصاری» استاندار گیلان و مهندس «نورانی» معاونش نگذشته بود. انتخابات با همه سختی ها، در موعد مقرر برگزار و شهید «رجایی» با رأی بالاتر از رای بنی صدر، انتخاب شد. شب اول مرداد سال ۱۳۶۰ شمسی و مصادف با روز شهادت امیرالمومنین(ع) یعنی ۲۱ رمضان ۱۴۰۱ قمری جنایتی بزرگ توسط نیروهای نفوذی سازمان منافقین در رشت اتفاق افتاد.

 

بچه‌های مذهبی که در مساجد فعالیت می‌کردند دور هم جمع شده بودند و تحت عنوان حزب‌الله در رشت فعالیت های انقلابی خود را انجام می‌دادند.

بخاطر اینکه گروه‌های کمونیستی، توده‌ای، راه کارگر، طوفان و… در گیلان فعالیت داشتند، وضعیت به گونه ای بود که بچه‌های مذهبی یکدیگر را خوب نمی‌شناختند.

 

گرچه انقلاب شده بود اما متاسفانه افرادی که نقشی در پیروزی انقلاب نداشتند مسئولیت گرفته بودند… این ها را محمدعلی (فرشید) اباذری یکی از بازماندگان و مجروحین حادثه تلخ افطار خونین در رشت تعریف می کند.

 

 

 

فرشید اباذری که از مبارزین انقلابی گیلان است طی این سال ها بارها و بارها خاطراتش را برای اینکه از اذهان ملت فراموش نشود و تاریخ از آنچه که حقیقت است دور نباشد برایمان تعریف کرده است.

 

اباذری با بیان اینکه تهران بودم که خبر شهادت شهید «انصاری» استاندار انقلابی گیلان را از رادیو شنیدم و تصمیم گرفتم به رشت بیایم، گفت: همان زمان ها بود که منافقین جنگ مسلحانه را در سراسر کشور آغاز کرده بودند.

 

وی افزود: تدارک یک افطاری را در منزل پدری خود که محل رفت و آمد نیروهای انقلابی بود، برپا کردیم تا درباره وضعیت شهر و هماهنگی نیروهای انقلابی با هم تصمیم‌گیری کنیم.

 

اباذری ادامه داد: آن شب هنگام افطار تعدادی از دوستان در منزل پدریم در خیابان «عطاآفرین» لاکانی رشت آمدند و در بین آنها «غلامرضا اصلاح کار» که از سال ۵۸ از رودبنه به رشت آمده بود تا ادامه تحصیل دهد هم بود. به قدری با او رفیق شده بودیم که هر شهر و روستایی که برای روشنگری می رفتیم او را با خودمان می‌بردیم و حتی پشت سرش نماز می‌خواندیم.

 

وی بیان کرد: آن شب «اصلاح کار» وقتی از سر سفره بلند شد گمان کردیم که می‌خواهد وضو بگیرد در حالی که نمی دانستیم در تمام این مدت او نفوذی سازمان منافقین بوده است و از خانه ما بیرون رفته تا در را برای شخص دومی که با مسلسل یوزی منتظر بود باز کند.

 

اباذری گفت: آن مرد ابتدا با سر قنداق مسلسل مادرم را می‌زند و نقش زمین می‌کند که بر اثر همین ضربه مادرم بی هوش می‌شود و سپس با خنده وارد اتاقی که ما بودیم شد و همه ما را به رگبار بست و یک نارنجک را هم وسط سفره افطار انداخت.

 

 

 

 

وی با اشاره به اینکه وقتی به خودمان آمدیم خانه غرق در خون و خاک شده بود، اظهار کرد: در این حادثه پای من تیر خورد و یک ترکش هم وارد شانه من شد اما هر طوری بود خودم را به تلفن رساندم و به سپاه زنگ زدم که سردار شهید «محمود قلی پور» فرمانده عملیات سپاه خودش جوابم را داد و بلافاصله بچه‌های سپاه و کمیته و همسایه‌ها رسیدند و ما را به بیمارستان بردند.

 

اباذری اذعان کرد: متأسفانه وقتی به بیمارستان رسیدیم «محمدرضا(مجید) ثابت‌قدم» به شهادت رسید.

 

وی با بیان اینکه اصلاح کارِ منافق بعد از عملیات در خانه ما به سمت منزل دوستم «کریم اسلام پرست» رفته بود و به او گفته بود که دوستان ما در منزل «فرشید اباذری» ترور شده اند، ادامه داد: «اسلام پرست» هم با عجله سوار موتورش می شود تا برای کمک به منزل ما بیاید اما وقتی به محله سبزه‌میدان که رسیدند این منافق ملعون با سلاح کمری از پشت به اسلام پرست شلیک می کند و او را در این ترور به شهادت می‌رساند.

 

اباذری اظهار کرد: خیل عظیمی از مردم همراه با آیت الله «امینیان» و آیت الله «احسانبخش» و مجروحان این حادثه در مراسم تشییع این دو شهید در میدان شهرداری رشت حاضر شدیم، و شهدای این حادثه به شهدای «افطار خونین» معروف شدند.

 

وی با اشاره به افزایش تعداد ترورها در گیلان پس از آن حادثه گفت: یا افراد شهید می شدند و یا زخمی و جالب اینکه مشخصات کسی که ترور را انجام میداد «اصلاح کار» بود گرچه ۴۰ روز بعد او را دستگیر کردند که خواست خودش را با قرص سیانور بکشد، که مانعش شدند ولی در نهایت با حکم دادگاه انقلاب اعدام شد.

 

هنوز، بیان خاطرات و یادآوری آنروزها با آن جزئیات سخت و حزن آور است اما مردان مردی که در عرصه ماندند و نگذاشتند نهال انقلاب زخم بردارد ستودنی هستند.

 

 

گفتنی است، شهید «سید محمدرضا ثابت قدم» در سال هفتم اردیبهشت ۱۳۴۰ در رشت به دنیا آمد، وی سال ۵۸ موفق به اخذ دیپلم در رشته اقتصاد شد و بعد از پیروزی انقلاب در کنار سایر عزیزان در خط ولایت گام های موثری برداشت.

ثابت قدم از نظر سادگی چنان بی آلایش و افتاده بود که با کوچک و بزرگ برخوردی صمیمی داشت و عامل وحدت نیروهای جوان در منطقه بود. فعالیت های سیاسی و مذهبی او در حزب جمهوری اسلامی متمرکز بود و از این رو به جمع خبرنگاران رسمی روزنامه جمهوری اسلامی در رشت در آمد. سرانجام در تاریخ ۲۱ ماه رمضان سال ۱۳۶۰ شمسی در منزل حاج آقا «اباذری»، واقع در خیابان شهید عطاء آفرین بر سر سفره افطار به دست منافقین از خدا بیخبر به ضرب گلوله (پارگی احشاء و خونریزی داخلی) جان به جان آفرین تسلیم کرد.

 

شهید «کریم اسلامپرست» در فروردین سال ۱۳۳۶ شمسی در محله باقرآباد رشت دیده به جهان گشود موفق به کسب دیپلم طبیعی شد و در سال ۱۳۵۶ به خدمت مقدس سربازی رفت. هنوز یک سال از دوران خدمتش نگذشته بود که مانند اکثر جوانان پرشور که مقلد حضرت امام خمینی بودند با رهنمودهای حضرت امام و مانند بسیاری از سربازان دیگر، پادگان نظامی را ترک کرد و به مردم انقلابی پیوست و بعد از انقلاب خود را به پادگان مربوطه معرفی و معافیتش را دریافت کرد.

 

در حفظ اموال بیت المال بسیار کوشا بود و از انجایی که از فساد اجتماعی و مواد مخدر رنج می برد هسته اولیه ستاد مبارزه با مواد مخدر استان گیلان را به کمک همرزمانش پایه ریزی کرد و در هنگام تاسیس سپاه گیلان جزء گروه ۲۵ نفری شورای فرماندهی و از موسسین سپاه گیلان بود.

 

با شروع جنگ تحمیلی از جمله اولین گروهی بود که از گیلان به منطقه جنگی اعزام شد و مدتی در «سرپل ذهاب» مشغول نبرد بود تا اینکه پس از مدتی به عنوان بازرس ویژه استاندار گیلان انتخاب شد و در ان روزهای حساس و سرنوشت ساز صبح ها در سپاه مشغول خدمت بود و عصر را تا دیر وقت در استانداری کار می کرد.

 

 

در روز پنج شنبه دوم مرداد۱۳۶۰ که برابر با ۲۱ ماه رمضان المبارک بود عده ای از برادران فعال حزب الله در منزل یکی از برادران محله عطاءآفرین رشت برای افطار دعوت بودند. افطاری که بعدها به «افطار خونین رشت» معروف شد، از جمله مدعونین این مهمانی «کریم» بود که چون مادرش خواسته بود «کریم جان هرشب که دیر وقت به منزل می آیی، امشب دوست دارم که در کنار ما سر سفره افطار حضور داشته باشی» وی با احترام خاص پذیرفت و در خانه ماند اما در آن شب، منافقین با حضور مردی مسلح در سر سفره افطار تمام میهمانان روزه دار خانه «اباذری» را به گلوله بست و نارنجکی در جمع آنان منفجر کرد که منجر به شهادت رسیدن یک تن و مجروح شدن اکثر میهمانان شد و پس از آن یکی از عوامل این فاجعه که جزء نیروهای نفوذی منافقین بود و از دوستان «کریم» محسوب می شد با موتور به منزل شهید اسلامپرست امد و حدود ساعت ۸:۲۰ دقیقه شب او را با خود برد.

 

ضارب در نزدیکی سبزه میدان در کوچه ای تاریک کریم را از موتور پیاده کرد و با کلت به وسیله دو گلوله ناجوانمردانه در حالی که مغز و قلب مالامال از عشق شهید را نشانه رفته بود به شهادت رساند و در شب ۲۱ رمضان آن شهید چون مولایش علی(ع) با فرقی شکافته در خون غلطید و در هنگام نماز صبح در بیمارستان جان به جان آفرین تسلیم کرد و پیکر پاکش را در گلستان شهدای تازه آباد رشت به خاک سپردند و امروز محل شهادت کریم در سبزه میدان رشت به نام کوچه شهید کریم اسلامپرست مزین است.

نویسنده: نوشین کریمی

 

انتهای پیام/

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

رفتن به نوار ابزار