کد خبر : 73667
تاریخ انتشار : چهارشنبه 24 آذر 1400- 13: 13

ماجرای شهادت کارگر ریسندگی فومن در مهران

ماجرای شهادت کارگر ریسندگی فومن در مهران

کارگر ریسندگی فومنات شهرستان فومن پس از دلاوری‌های شجاعانه در محور چنگوله‌ جنوب‌ منطقه‌ مهران‌ به‌ شهادت‌ رسید و و آسمانی شد.

به گزارش گیلانستان، شهید نقی واثقی فرزند ‌صفر، در سال‌ ۱۳۴۰ در خانواده‌ای مومن و مذهبی در شهر فومن‌ دیده‌ به‌ جهان‌ گشود.

وی در دامان پدر و مادری مهربان دوران کودکی را سپری کرد تا اینکه‌ پس‌ از طی دوران‌ خردسالی، وارد مدرسه‌ شد.

آقا نقی تحصیلات خود را تا پنجم ابتدایی ادامه داد و تصمیم گرفت که درس نخواند و در کنار خانواده ماند و در کار خانه همیار و همفکر آن‌ها بود.

دوران نوجوانی جای خود را به دوران پرشور جوانی داد و زمان آن رسید که خود خانواده‌ای مستقل تشکیل دهد و به‌این‌ترتیب خود صاحب‌خانه و خانواده‌ای مستقل شد و مسؤولیت یک زندگی را بر عهده گرفت.

او پس‌ از پا گذاشتن‌ به‌ سن‌ جوانی، وارد کارخانه ‌ریسندگی فومنات‌ شد و در آن‌ مشغول‌ به‌ کار شد و در همان ایام‌ خانواده‌ای مستقل‌ تشکیل‌ داد و مسؤولیت‌ زندگی جدیدی را برعهده‌ گرفت‌.

پس‌ از شروع‌ جنگ‌ تحمیلی، با روحیه‌ انقلابی و مذهبی که‌ داشت‌ و همچنین‌ به‌ خاطر، احساس‌مسئوولیت‌ و وظیفه‌ای که‌ آنرا واجب‌ می‌دانست‌، به‌ واحد بسیج‌ سپاه‌ فومن‌ پیوست‌.

پس‌ازآن تصمیم گرفت که برای ادای وظیفه دینی خود به‌مانند دیگر برادران همدوش آن‌ها وارد جبهه شود در آنجا به دفاع از حریم مملکت اسلامی ما بپردازد.

وی مدتی را در این‌نهاد انقلابی گذراند، تا اینکه‌ داوطلبانه‌ از سوی این‌ نهاد به‌ سوی جبهه‌ اعزام‌ شد و رزم‌ بیامان‌خویش‌ را با دشمن‌ بعثی آغاز کرد.

این‌ شهید گرانقدر و متعهد، ماه‌ها در جبهه‌، مردانه‌ رزم جانانه کرد، تا اینکه‌ سرانجام‌ در تاریخ ۱۶ تیر ۱۳۶۴ در محور چنگوله‌ (واقع‌ در جنوب‌ مهران‌) به‌ شهادت‌ رسید و و آسمانی شد.

پیکر پاک و مطهر شهید والامقام نقی واثقی در نهایت،‌ با تشییع باشکوه مردم شهید پرور شهرستان فومن در گلزار شهدای این شهر، در جوار دیگر شهدای دفاع‌مقدس‌ آرام‌ گرفت.

فرازی از وصیت‌نامه شهید نقی واثقی:

پدر عزیزم: فرزندان امانت‌های الهی هستند که عاقبت، باید درراه خدا فدا شوند، افتخار کنید که ما برای حفظ اسلام و قرآن شهید شدیم، می‌دانم که محبت من در دل تو بسیار است و رنج و اندوه از دست رفتن من برایت سنگین است ولی در راه الله و درراه به ثمر رسیدن حکومت اسلامی ناچیز است.

شما باید از درگاه خداوند تشکر کنید که این نعمت را بر شما ارزانی داشته و شمارا از این ثواب برخوردار گردانیده است.

مادر عزیزم: می‌دانم که همچون پدر دلبندم، غم از دست دادن فرزند برایت بسیار مشکل و دشوار است، اگر من بگویم فراموش کن می‌دانم که این امر برای مادر امکان‌پذیر نیست ولی مادر عزیزم عمر کوتاه است، آدمی یک روز آمده و یک روز هم از دنیا می‌رود، چه‌بهتر که مرگ انسان شهادت درراه الله باشد.

 مادر عزیزم از زحماتی که در مدت بیست‌وچند سال عمر من کشیدی تشکر می‌کنم و از خداوند می‌خواهم که در بهشت به شما جر و منزلت عنایت فرماید.

همسر عزیزم: چون زینب (ع) صبر کن خداوند ان‌شاءالله به تو پاداش خیر عنایت فرماید، پس از شهادتم از یگانه فرزندم (سمیه) خوب نگهداری کن و در تربیت او کوشا باش.

 او از حماسه یاران و عظمت شهیدان بگو، از قول من به پدر و مادر، برادران و خواهران و دیگر فامیل‌هایت بگو که اگر از من ناراحتی دیده‌اند مرا ببخشند.

زیاد گریه نکن، همیشه به یاد خدا باش و اگر از من ناراحتی دیده‌ای، امیدوارم که مرا ببخشی چون همسر خوبی برای شما نبوده‌ام.

خواهران عزیزم: زینب گونه پیام شهیدان راه خدا را به گوش جهانیان برسانید و زینب گونه راه شهیدان را ادامه دهید.

 ای دامادهای مهربان، هوشیار باشید و غیر از اسلام و قرآن به چیز دیگری فکر نکنید هرچه خیر و صلاح انسان است در این کتاب نهفته است، شما نیز سعی کنید که راه خدا را ترویج کنید و در این راه بذل جان و مال خویش دریغ نکنید.

انتهای پیام/

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

رفتن به نوار ابزار