موزه ای به وسعت قاسم آباد/ احیای مشاغل فراموش شده در یک موزه خصوصی
«موزه مردم شناسی» روستای قاسم آباد بههمت قاسم اصلانی قاسم آبادیان راه اندازی شده و تلاش دارد صنایع و هنرهای بومی فراموش شده را احیا کند.
به گزارش گیلانستان از وقتی دختر بچهای بیش نبود، با مادرش پای «پاچال» مینشست و چله ابریشم میکشید. حالا که ۷۷سال دارد، باز هم صنعتی که ریشه در فرهنگ قاسم آباد دارد، بر زمین ننهاده و ادامه میدهد. « فاطمه حسن زاده خانسری» عمری است بافنده پارچه سنتی گیلان یعنی «چاشو» است و نقوش سنتی این پارچه را همچنان در تار و پود ابریشم و پنبه بجا میگذارد؛ «سَلَم دار، بزکوهی، چلیپ میترا، قالی گل، شانه گل و ماه وَریپ و… »تنها بخشی از نقوش ذهنی پارچه چاشو است که الهام گرفته از طبیعت منطقه است.
«کلثوم اسماعیلی»، هنرمند چادرشب باف دیگری است که تخته «لتاک» پاچالش در اثر زهتابی ابریشم همه شیار شیار شده و میگوید: همه این شیارها در اثر کشش با زههای ابریشم ایجاد شده، پدرم تولید کننده ابریشم بود. ولی حالا نه ابریشم خالص پیدا میشود و نه وسع مشتری میرسد، مگر پولداری برای روتختی جهیزیه سفارش دهد.
وی بیش از ۵۰سال است که پارچههای قاسم آبادی میبافد. اما کمتر کسی چادر شب را برای تهیه لباس عروس، کمربند داماد، جلیقه و قبا، رختخواب پیچ و لونگ نوزاد میبرد. مگر زنان شالیکاری که تک و توک چاشو را به کمر بسته و به زمین بجار(مزرعه) میروند.
کلثوم اگر نخواهد علاقهاش را برای چادرشب بافی چال کند، چاره ندارد تا پای «پاچال» بنشیند گاه به جای ابریشم، نخهای پشمی و کاموایی را جایگزین میکند و بجای پارچههایی به ابعاد، ۳۰در ۴۰ متر پارچههای کوچکتری برای تهیه کیف پول، کیف موبایل و کوسن تولید میکند.
تا وقتی پدر تل انبار نوغانداری اش براه بود و درختان توت پربرگ، دوک و چرخ ابریشمکشی زنان قاسم آباد نیز تندتر میگردید. اگرچه با کاهش تولید ابریشم، تولید پارچههای ابریشمی همچون «شعربافی» و «دارایی بافی» متروک شده است، اما هنوز پدالهای پاچال تولید چاشو به همت زنان قاسم آباد، درحرکت است.
«چاشو » سرمایه یک نوعروس بود و بسته به تمکن خانواده حداقل ۱۰ قطعه چاشو در سایزهای مختلف همراه جهیزیه عروس تهیه میشد. این را «قاسم اصلانی قاسم آبادیان» میگوید. کسی که از بهمن ماه سال ۱۳۹۶، انبار نگهداری مرکبات خانهاش را به عنوان موزه خصوصی قاسم آباد تغییر کاربری داد تا بتواند صنایع دستی فراموش شده منطقه را احیا کند.
اگرچه با تلاش وی و با راهاندازی «موزه مردم شناسی قاسم آباد»، هنرمندان تولید کننده بفکر احیا و رونق دوباره چاشو افتادهاند، اما از هفته پیش که همایش ملی هنرهای سنتی در قاسم آباد برگزار شد، هنرمندان چادرشب امیدوارند، پرونده ثبت جهانی پارچه چادر شب بافی- که به نماینده یونسکو تقدیم شده- قاسم آباد را در جهان پرآوازه کند.
دهستان «اوشیان»، در شهرستان رودسر اگر خواستگاه تولید قدیمیترین پارچه سنتی گیلان یعنی چاشو نباشد، تداوم دهنده این سنت هنری است. مدیر موزه قاسم آباد با نشان دادن «الجاقبا» (جلیقه زنانه سنتی) با نقش «ماه وَریپ» -که با استفاده از پارچه چادرشب دوخته شده – میگوید: آنگونه که من تحقیق کردهام در گذشته علاوه بر چاشو دو نوع پارچه ابریشمی دیگر هم در منطقه تولید میشد. «شعر بافی» و «دارایی بافی». دارایی پارچهای بود که تماما از ابریشم خالص بافته میشد و تار و پود پارچه جداگانه با رنگهای طبیعی رنگ میخورد و بعدا با دستگاه میبافتند.
وی میافزاید: لباس قاسم آبادی ریشه در فرهنگ منطقه دارد. دهه ۴۰ و با حفاریهای گروه باستان شناسی دکتر نگهبان در مارلیک، نیم تنهای پیدا شد که همین نقوش زیگزاگی در جلیقه را داشت. یعنی این هنر از هزاره اول تاکنون تکرار شده و تداوم دارد. امیدوارم بتوانیم این لباس را هم ثبت جهانی کنیم.
« قاسم اصلانی» با توضیح دیگر نقوش و نمادهای لباس قاسم آبادی میگوید: هرچقدر سن یک زن بالاتر بود چینها و نوارهای رنگی دامن کمتر میشد و هرچقدر زن جوانتر بود، نوارهای رنگی بیشتر بود. از دیگر سو، زنی که متاهل بود مندیل مشکی زیر روسری را یک گره میبست و اگر دوشیزه بود، گرههای مندیل دوتا میشد.
مدیر موزه خصوصی قاسم آباد همچنین میگوید: مرد قاسم آبادی هم لباس مخصوص به خود را داشت. بویژه کلاه مردان از جنس نمدی بود که در همین منطقه بافته میشد. در گذشته کارگاههای نمد مالی زیادی در قاسم آباد بود که اکنون دیگر نیست.
اصلانی با نشان دادن ابزارهای نمدمالی و ابزارهای تهیه چموش توضیح میدهد: سرتاسر گیلان توانایی تولید چموش را داشت و افراد بسته به تمکن مالی توان خرید کال چرم چوش یا چموش دباغی شده را داشتند.
«حصیربافی» دیگر صنعت فراموش شده در قاسم آباد است که اصلانی ابزار تولید آن را در موزه به نمایش گذاشته است. اگرچه وی امید به احیا دارد، اما یادآور میشود که با خشکشدن برکههایی که جای آن را ویلاهای نوساز گرفته، رشد گیاه « لی» برای تولید حصیر هم کاهش یافته است.
آخرین «صَقَل کار» قاسم آباد بنام «عباسی» هفته پیش در روستای «بندبُن» به رحمت خدا رفت. و معلوم نیست دیگر کدام «صقل دکون» قرار است ابزار آهنی کشاورزان را بسازد و تیز کند. اصلانی، کوره چلنگری (آهنگری) صقل کاری را هم نمادسازی کرده و دم بزرگی که از پوست گاو ساخته شده بود را هم در موزه نمایش داده تا جوانترها ریشه این ضرب المثل را فراموش نکنند؛ «تو بدم بمیر و بدم».
اگر از وسیله چوبی که برای گرفتن آب مرکبات طراحی شده بود، بگذریم، چراغهای نفتی و هاونهای سنگی و کیلهای چوبی دوره پهلوی و قاجار را نمیتوان فراموش کرد.
اگر قاسم آباد با لباس و رقص نشا و برداشت برنجش معروف است، این نماد شکرگذاری نیازمند، نواختن سرنا و سنج انگشتی است که در موزه نگهداری میشود. اصلانی توضیح میدهد: موسیقی قاسم آباد ریشه در فرهنگ همین منطقه دارد و ابزارهای ویژهای هم داشت که نیاز است جایگاه ویژهای هم برای آن در نظر بگیرم.
اما این موزه خصوصی، با داشتن مساحتی به ابعاد ۱۵۰ متر توان نمایش بیش از ۵۰۰ قلم شی از اداوات مشاغل و زندگی مردم قاسم آباد را ندارد. مدیر موزه قاسم آباد در این باره میگوید: مرتب به لوازم اضافه میشود و برخی از بازدیدکنندگان نیز لوازم قدیمی که در منزل دارند، به موزه اهدا میکنند و اکنون به دلیل گنجایش محدود، برخی از وسایل به نمایش درنیامده است.
وی به بازدید استاندار و دیگر مسئولان سازمان میراث فرهنگی ازموزه مردم شناسی قاسم آباد اشاره کرد و یادآور شد: دکتر سالاری قول مساعد داده اند تا برای توسعه این موزه اعتبار تخصیص دهند.
پایان پیام/شبستان
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰