چه کسی صدای مردم راسته کنار را میشنود؟/حکایت آب شربی که در شأن مردم روستا نیست
نداشتن آب شرب تمیز و سالم یکی از مشکلات بسیار مهم مردم روستای راسته کنار فومن است، اهالی این روستا گلهمند هستند که برای همین آب شرب گلآلود غیر قابلاستفاده قبوضی با مبالغ بسیار بالا صادر میکنند که تعجب و تأسفبرانگیز است.
به گزارش گیلانستان راسته کنار روستایی جلگهای بافاصلهای چهار کیلومتری از مرکز شهرستان فومن، از شمال به روستای بویین، از جنوب به ازبر، از شرق به شالده و از غرب به روستای کلفت متصل است و یکی از روستاهای دهستان گوراب پَس است.
در آمارگیری انجامشده در سال ۸۵، جمعیت این روستا ۵۴۱ نفر اعلام شد که طبعاً تاکنون این رقم افزایش نیز یافته است، بیش از ١۴٠ خانوار در راسته کنار سکونت دارند و شغل ٩٠ درصد آنها کشاورزی است؛ البته وجود تعداد کمی باغ چای، استخر ماهی و گلخانه علاوه بر ایجاد درآمد به جاذبههای گردشگری این روستا افزوده است.
در این روستا همچون بیشتر روستاهای استان گیلان، راسته کنار را به راسته کنار بالا و پایین میشناسند و میتوان وجود رودخانهای خروشان و زیبا در وسط این روستا را یکی از مهمترین علل این تقسیمبندی دانست که البته برخی اهالی این تقسیمبندی را سبب توزیع ناعادلانه خدمات و امکانات میدانند.
راسته کنار در ابتدای جاده فومن به شفت قرار دارد و شاید بتوان گفت بیش از تابلوی معرف روستا، تابلویی با عنوان بازارچه تاریخی جنب خیابان شهید افتخاری این روستا، نظر هر رهگذری را به خود جلب میکند.
اطراف این تابلو، دکانهایی است که از ظاهر قدیمی و پنجرههای شیشه شکستهاش و البته تارهای عنکبوت موجود بر سر درب برخی مغازهها که خبر از بلااستفاده بودنشان میداد، میشد به قدمت این بازارچه پی برد.
از ریشسفیدهای راسته کنار، ماجرای بازارچه تاریخی را جویا شدم، با غروری آشکار در نگاه و صدایشان از بازارچهای به نام سیسنگان که روزگاری مرکز خرید اهالی روستاها و شهرهای همجوار فومنات سابق بوده است، تعریف میکنند.
لابهلای غرورشان که ناشی از مرکز توجه بودن روستای راسته کنار درگذشته و پیشتاز بودن در ایجاد کسبوکار در قدیم بود، غمی نهفته است که اشکهای پیرمرد روستایی که پسرش جانباز ۶۰ درصد جنگ تحمیلی است آن را برملا کرد.
خدا رهبر انقلاب را حفظ کند، او دلسوز مردم است اما بسیاری از مسؤولان اینطور نیستند، برای ملت کار نمیکنند که امروز وضعیت اقتصادی مردم اینچنین است
این پدر پیر میپرسید: «آیا سلامتی و جوانی پسرم و امثال او در راه حفظ و توسعه این کشور و این انقلاب رفت تا امروز مسؤولانی که در رأس امور هستند از کار کردن برای مردم امتناع کنند؟!»
پیرمرد میگفت: «خدا رهبر انقلاب را حفظ کند، او دلسوز مردم است اما بسیاری از مسؤولان اینطور نیستند، برای ملت کار نمیکنند که امروز وضعیت اقتصادی مردم اینچنین است و جوانان ما بیکار و بیانگیزه روز را به شب میرسانند.»
پیرمرد خواست تا با او به کوچهشان برویم، کوچهای که به احترام فرزندش و نقش او در اهدای زمین و ایجاد کوچه، جانباز نامگرفته بود، این پیرمرد مهربان گیلانی نبود آسفالت و وجود تیر برقهای فرسودهی چوبی با عمری ۴٠ ساله را از مهمترین مشکلات این روستای سرسبز میداند و میگوید: «چند ماهی است که در انتظارم تا اداره برق تیر برق چوبی شکسته را تعویض کند.»
آقا عباس یکی از همسایههای همین پدر روستایی نیز از عدم تسطیح اراضی و قولهای چهارساله رؤسای ادارات ذیربط انتقاد داشت و میگفت که بیش از ۷۰ درصد اراضی کشاورزی این روستا تسطیح شده و انجام نشدن چند هزار متر باقیمانده سبب بروز درگیری بین کشاورزان در نحوه استفاده و تردد از شالیزارها و ایجاد مشکلات بسیار شده است.
با خاطرهای فراموشنشدنی از اشکهای بهظاهر بیصدا اما بهواقع پر فریاد پدر جانباز هشت سال دفاع مقدس از آنها خداحافظی کردیم و سپس به انتهای خیابان شهید افتخاری که مردمش بارها درخواست تهیه گزارش داشتند رفتیم.
خیابانی که از ساختار و علائم خیابان فقط نامش را به یدک میکشد! خیابانی کمعرض، فاقد آسفالت، با حفاظهای ناامن در پلهای کوچک، دارای پیچهای تند و خطرآفرین برای افراد ناآشنا و فاقد نور کافی در معابر که سکنهاش از وضع موجود بسیار انتقاد داشتند و میگفتند دیگر به وعدههای نامزدهای انتخاباتی و قولهای مسؤولان ادارات اعتمادی ندارند.
سجاد یکی از جوانان روستایی میگفت: «هنگام انتخابات که میشود نامزدها با پنج ماشین میآیند و والدین بیسواد ما را برای رأی دادن به خودشان، با قول خدمت و وعده توسعه، پای صندوقهای رأی میبرند اما بعدازآن دیگر نه کسی را میشناسند و نه قولهایشان یادشان میآید.»
هنوز حرفهای مرد جوان تمام نشده بود که یک مادر روستایی ادامه داد: «من که دیگر هرگز به آنها رأی نخواهم داد، شاید هنوز باشند عدهای که رأیشان را به حرفهای پوشالی کاندیداها و پولهای پیشنهادی لیدرهایشان بفروشند اما خدا گواه است که من دیگر هرگز به آنان که حتی از جواب دادن به تلفن به خاطر فرار از پاسخگویی امتناع میکنند رأی نخواهم داد.»
عزیز خانوم، یکی دیگر از مادرانی بود که از سختی زندگی گلهمند بود و باحالتی که انسان را به تأمل وامیداشت ادامه داد: «خانه ما در کوچهای فرعی در انتهای این خیابان است، امروز که برای گزارش آمدهاید روز خوب ماست، اگر در روزهای بارانی بیایید به حال زار ما میگریید، من باید دو فرزندم را بهسختی و با چکمه راهی مدرسه کنم، یعنی واقعاً کسی نیست که به داد ما برسد؟»
مگر منِ کارگر چقدر درآمد دارم که ۷٠٠ هزار تومان برای تعمیر یخچال هزینه کنم؟
برخی از اهالی نیز تمایلی به مصاحبه نداشتند و میگفتند تأثیری ندارد بیهوده خودتان را خسته نکنید؛ اما اصرار ما به مطالبه گری و تأثیرش، سبب شد اهالی از سایر مشکلات همسخن بگویند، ضعف و نوسانات برق که بارها سبب خسارت و سوختگی وسایل برقی اهالی شده بود از پرتکرارترین انتقادات مردم شریف این منطقه بود.
مشتی احمد، مردی که شخم زدن باغ صیفیاش را برای انجام مصاحبه رها کرد، جلو آمد و گفت: «در حال حاضر دو تلویزیون سوخته ماحصل نوسانات در خانهدارم و یخچالم را هم به همین دلیل بهتازگی تعمیر کردهام.»
آقا احمد که دلپری داشت با نشان دادن دستهای پینهبستهاش ادامه داد: «مگر منِ کارگر چقدر درآمد دارم که ۷٠٠ هزار تومان برای تعمیر یخچال هزینه کنم؟»
به گفته این مرد روستایی زحمتکش تقویت و تجهیز کابلهای برق پس از انتشار انتقادات مردمی در رسانهها و پیگیری مسؤولان محلی توسط اداره برق شهرستان فومن تحققیافته اما هنوز خبری از ترانس نیست و از مدیر اداره برق فومن خواستار نصب هرچه سریعتر آن شد.
بهسختی از میان تپه شنها و قلوهسنگهای ریخته شده در انتهای کوچه که نوید آبادانی را میداد خارجشده و بهسوی راسته کنار بالا که مردم راسته کنار پایین وضعیت آن را آبادتر و بهتر از محله خود میدانستند رفتیم، برای ورود به آن باید از جادهای غیر ایمن که پس از سالها هنوز تعمیر و تجهیز آن تکمیلنشده عبور میکردیم و بالاخره به محل رسیدیم.
روبروی ساختمان دهیاری روستا قهوهخانهای است که به روال همهجا محل تجمع ریشسفیدها و مردان روستاست، به سمتشان رفتیم و سلامی گفتیم و به عادت دیرینِ مهماننوازی گیلانیها در هر خطه این استانِ بهشتی بیسویمان آمدند و با تعارف چای قندپهلو گرم گرفتند و خوشآمد گفتند.
وقتی از اهالی راسته کنار بالا نیز درباره مشکلات روستا سؤال کردیم همگی متفقالقول از گلآلود بودن آب شرب روستا که قابلاستفاده نیست انتقاد کردند.
خانم صفری یکی از اهالی راسته کنار بالا دراینباره بیان کرد: «چندین بار ما خانمهای روستا باهم نمونه آب را به اداره آب روستایی بردهایم و بارها قول رفع مشکل را دادهاند، اما هنوز وضعیت آب شرب تغییری نکرده و بیشتر روزها حتی نمیتوانیم صورتمان را با آن بشوییم.»
یکی از همسایگان این بانوی گیلانی از تعجب رئیس اداره آب از کیفیت آب روستا سخن گفت و با گلایه ادامه داد: «اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، سال آینده شوفاژخانههایمان از حجم رسوبات خراب خواهد شد مسؤولان باید در این شرایط سخت اقتصادی به فکر کم کردن هزینههای زندگی مردم باشند نه زیاد کردن آن.»
جالب اینجاست که برای همین آب شرب گلآلود غیر قابلاستفاده قبوضی با مبالغ بسیار بالا صادر میکنند که تعجب و تأسفبرانگیز است
پیرمردی دیگر از اهالی این روستا با پارچ آبی در دستانش از داخل قهوهخانه به سمت ما آمد و باحالتی ناراحت گفت: «خودتان ببینید آیا مسؤولان خودشان از این آبسیاه مصرف میکنند؟ ما در منازل خود چاه آب نداریم و هرماه کلی هزینه خرید آبمعدنی میدهیم، چرا کسی به فکر ما نیست؟»
یکی دیگر از مردان روستا از عدم نظارت و سو مدیریتها گله داشت و میگفت که جالب اینجاست که برای همین آب شرب گلآلود غیر قابلاستفاده قبوضی با مبالغ بسیار بالا صادر میکنند که تعجب و تأسفبرانگیز است.
این مرد روستایی زحمتکش گیلانی ادامه داد: «آیا کسی نیست که پاسخگوی ما باشد؟ دهیار و شورای محل بسیار تلاش کردند که جاده تخریبی جنب رودخانه را قابل تردد کنند اما هرروز با کمبود مصالح و تأمین تجهیزات درگیرند و ما انتظار همیاری بیشتر مسؤولان شهرستان و استان را داریم.»
انتهای پیام/
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰