کد خبر : 59076
تاریخ انتشار : یکشنبه 25 آبان 1399- 50: 11

فراموشی هویت معماری سنتی در رشت/ خانه هایی که دیگر نیستند

فراموشی هویت معماری سنتی در رشت/ خانه هایی که دیگر نیستند

ظریفی معمار جوانی است که تلاش دارد معماری فاخر سنتی رشت قدیم را که در حال نابودی است از طریق فضای مجازی معرفی کند تا الگویی برای ساخت و سازهای آتی باشد.

به گزارش گیلانستان، ۱۸ سال است که در حوزه معماری و شهرسازی کار تخصصی می‌کند، اما مهمترین فعالیت «محمد حسین ظریفی» معرفی گونه‌های مختلف معماری سنتی رشت از طریق پیج اینستاگرام _builings rasht است. وی امیدوار است معرفی این گونه‌ها، الگویی برای ساخت و سازهای آتی باشد.

 

وی تاسف می‌خورد برای بیش از هزار خانه با معماری سنتی که طی ۱۸سال برداشت کرده و طی این سال‌ها کمتر از ۶۰ خانه تاریخی باقی مانده است. خانه‌هایی که در عین شباهت، هرکدام دارای نوآوری خاص بود.

– شما غیرمستقیم مشاور مرمت چند خانه تاریخی در رشت هستید. چطور شد که به معماری سنتی علاقمند شدید؟

من در خانه‌ای بزرگ شدم که معماری فاخری داشت. خانه پدربزرگم در محله «چله خانه» بود، متاسفانه سقف آن ریخته ولی جداره و بدنه آن هنوز سالم است. خاطرات کودکی من در حیاط خانه پدربزرگ ، موجب شد برای تحصیل هم رشته معماری را انتخاب کنم و برای تحصیلات تکمیلی به رشته شهرسازی بروم. ۱۸سال است که در حوزه تخصصی معماری کار می‌کنم و طی این سال‌ها تلاش کردم مستنداتی از خانه‌های رشت قدیم جمع آوری کنم.

 

– ۱۱۹۶پست در پیج اینستاگرامی شما هست که هر کدام به زوایایی از معماری رشت قدیم می‌پردازد. از کاشی سردر گرفته تا انواع طاق نما در دیوارهای حیاط، کارکرد حوض و حیاط خلوت و با توضیحات مفیدی که برای هر پست می‌نویسید. چه هدفی را دنبال می‌کنید؟

۱۸سال پیش که من شروع به برداشت از فضا و مکان در خانه‌های تاریخی کردم، شاید هزار خانه تاریخی در همین رشت بود، متاسفانه اکنون به زحمت ۶۰خانه تاریخی داریم. البته بسیاری از خانه‌های فاخر تخریب و نوسازی شده است و معدود بناهای باقیمانده، در حد و اندازه آن بناهای فاخر نیستند. بزرگترین ایرادی که در معماری و شهرسازی ما اتفاق افتاده، همین تخریب عمارت‌های باشکوه و فاخر است که نظیر آن را دیگر نداریم و در هیچ جای دیگر گیلان هم تکرار نشده است.

مهمترین هدف من مستندنگاری است تا شاید زمانی بتوان از این سبک‌ها، الگوی معماری برای معماران جوان ارائه دهیم. ۴۰سال پیش مهندس میرمیران در تهران همین برداشت‌ها را از بناهای تاریخی تهران انجام داد و آن را در قالب یک کتاب مرجع منتشر کرد. البته بسیاری از آنها اکنون خراب شده ولی برای مثلا ساخت شهرک سینمایی یک الگویی از تهران قدیم موجود بود. ما خیلی دیر شروع کردیم.

 

– دیگر معماران، چنین مستندنگاری را انجام ندادند؟

البته هستند اساتیدی که مستندنگاری و برداشت از خانه‌های رشت قدیم را به صورت کتاب منتشر کرده و یا مستنداتی در آرشیو دارند، ولی عمده این مستندات توسط «دانشجویان» آنها جمع‌آوری و برداشت شده است. بنده معتقدم برای برداشت از الگوی خانه و تحلیل نوع معماری، باید فضای خانه را شخصا تحلیل کرد. بنابراین در فضای معماری تک تک خانه‌هایی که معرفی کردم، قرار گرفته ام و از برداشت های خود طرح، عکس و مستند تهیه کردم.

از ترم سوم دانشگاه در سال ۱۳۸۳، مستندگاری معماری سنتی را آغاز کردم و همیشه معتقد بودم باید مردم بدانند و ببینند ما چه معماری متفاوتی در رشت داشتیم. زمانی وبلاگ داشتم، زمانی فیس بوک و چند سالی هم هست که اقبال به اینستاگرام زیاد شده، یادداشت ها و مستندات خود را برای استفاده دیگران در اینستاگرام منتشر می‌کنم و تمام این ارائه‌ها بنا به علاقه شخصی بوده و نفعی برای بنده ندارد.

– ضعف فضای مجازی عدم ماندگاری طولانی مدت است. برداشت‌های خود را در مجلات تخصصی و یا به صورت کتاب منتشر نکردید؟

البته مجلات تخصصی از من خواستند مقاله در این زمینه بنویسم ولی نوشتن یک مقاله تحلیلی و نه فقط برداشت از نمای ساختمان، زمان بر است. مسلما فضای مجازی مثل اینستاگرام، تنها ارایه داده‌های جزئی است و امکان تحلیل داده‌های اساسی نیست. امیدوارم بتوانم برداشت‌های این سال‌ها را در قالب یک کتاب منتشر کنم. فعلا در همین حد بسنده می‌کنم که مردم باید بدانند ما هم در رشت چه خانه تاریخی باشکوهی داریم.

 

– متولیان، حرف از جذب سرمایه‌گذار بخش خصوصی می‌زنند البته بماند که در این سالها اقدام شایسته‌ای برای رفع موانع برنداشتند. اما بر فرض وجود سرمایه‌گذار، اولا هنوز نهادی نیست که یک بسته سرمایه‌گذاری مشخص از خانه های تاریخی که شامل تمامی داده‌های مورد نیاز سرمایه‌گذار نظیر مشخصات بنا و شماره تماس مالک را دارا باشد و ثانیا ضوابطی برای حمایت از سرمایه گذار یا مالکی که بنای خود را نگه داشته، تدوین کرده باشد؟

بله این یک ضعف بزرگ است که ما یک آرشیو درست از خانه‌های تاریخی نداریم. مطمئنم حتی در اداره کل میراث فرهنگی گیلان هم به عنوان متولی، بسته کاملی در این زمینه وجود ندارد. در جلسه‌ای که مدیر کل میراث فرهنگی گیلان حضور داشت، یکی از مسئولان میراث عنوان کرد که ما ۷۰هکتار بافت تاریخی داریم. مشخص است که این مسئول یک بار در این بافت قدم نزده و خبر ندارد چند درصد بافت ما سالم مانده. بهتر است بگویم اکنون دیگر بافت تاریخی وجود ندارد. تنها چند راسته و گذر در محلات قدیمی تقریبا سالم مانده است. محله پیرسرا که نابود شد، در محله ساغریسازان فقط چند معبر باریک هست که هنوز آپارتمان سازی نشده است.

 

– به‌نظر شما ثبت تاریخی یک معبر و یا یک خانه تا چه اندازه به حفظ آن کمک می‌کند؟

هیچ کمکی نمی‌کند. مگر طی این سال‌ها عمارت فاخر کم داشتیم که ثبت ملی بود و تخریب کردند. خانه بازرگانی، کاشانی، مقیمی. متاسفانه مثلث شهرداری، مسکن و شهرسازی و میراث فرهنگی به عنوان متولیان میراثی و شهرسازی، باهم ننشسته‌اند تا ایده و طرح عملی بدهند، و ضوابطی را برای کمک به حفظ این بناها تدوین کنند و البته ضوابطی که پشتوانه و حمایت مالی هم داشته باشد.

در شهرهایی مثل کاشان، یزد و اصفهان، مالک به اداره میراث فرهنگی استانش التماس می‌کند که ملکش را ثبت کنند. ولی در رشت خانه ثبت می‌شود و مالک با طرح شکایت، بنا را از فهرست ثبت آثار ملی خارج می‌کند. مهمترین علت آن کمک مالی متولیان آن شهرهاست که سالانه رقمی را برای نگهداری خانه‌های تاریخی به مالک می‌پردازند. همچنین طبق قوانین شورای ثبت، بنایی که ثبت شده از عوارض شهرداری و پرداخت مالیات معاف است. در رشت یا این قوانین اجرا نمی‌شود و یا مالکان از این قوانین حمایتی خبر ندارند. به همین دلیل اقبالی برای ثبت ملک خود نشان نمی‌دهند.

حقیقتا هر کاری طی این سال‌ها انجام شده، اشتباه از آب درآمده است. حتی مدل سرمایه گذاری که خانه را برای یک فعالیت اقتصادی تغییر کاربری دهند، به‌نظر من مداخله در بافت فرهنگی آن محله است.

 

 شما معتقدید یک بافت با ساکنان همان بافت معنا پیدا می‌کند. بیشتر توضیح دهید؟

مثلا در همین کاشان، ابر پولدارهای ساکن در اروپا و آمریکا آمده و خانه‌های تاریخی مثل خانه بروجردی‌ها را خریداری و مرمت کرده‌اند و به عنوان اقامتگاه سنتی و یا بوتیک و هتل تغییر کاربری داده‌اند. اگرچه حفظ و احیای این بناها خیلی خوب است ولی این امر موجب شده۷۰درصد مردم محلی کاشان از بافت کوچ کنند. در همین ساغریسازان رشت، چند خانه قدیمی تبدیل به کافه شده است. اگرچه خانه حفظ شده ولی ساکنان سنتی و قدیمی ساغریسازان، کشش و تحمل رفتارهای خارج از عرف برخی جوانانی که به کافه می‌روند، را ندارند و این در بلند مدت به بافت فرهنگی منطقه آسیب می‌زند.

حرف من این است که بافت تاریخی فقط معماری خاص آن نیست یک بافت، با تمامی عوامل سازنده آن و انسانی که در آن زندگی می‌کند، می‌شود بافت.

– و برای حفظ این بافت تاریخی چه باید کرد؟

معتقدم این روش در بن بست است زیرا حفظ بافت‌های تاریخی تصمیم‌ها و بودجه‌های کلان می‌خواهد. در حال حاضر تنها کاری که از دستم بر می‌آید این است که معماری فاخر رشت قدیم را معرفی کنم. ما معمارها هم در این زمینه خیلی کوتاهی کرده‌ایم. البته در مورد معماری روستایی و الگوبرداری از آن کارهایی شده ولی در مورد معماری شهری هیچ مدل اجرایی ارایه نداده‌ایم.

در جاده انزلی یک مهمانسرا به شکل قلعه‌های قرن ۱۹اروپایی ساخته شده، اگر مثلا ما مدل بنای «دارالحکومه رشت» قدیم را که تصاویر آن موجود است، معرفی می‌کردیم، آن سرمایه‌گذار الگو و مدلی برای ساخت معماری بومی شهری داشت. ما معماران هم کم کاری کردیم. اصلا سواد آن را نداریم. کدام معمار جدید هست که بتواند داخل دیوارها، چوب‌ها را به صورت مورب بگذارد و بین چوب‌ها را آجرهای ضربدری بگذارد؟!

حتی سواد اجرای معماری جدید را هم نداریم و کارمان شده، متریال و نمای ساختمان. یک بار کامپوزیت مد می‌شود، نصف ساختمان‌های رشت می‌شود کامپوزیت. روز دیگر، آجر نخودی مد می‌شود.

در حوزه رسانه‌ای هم پیرامون معرفی بناهای میراثی کم کار شده است. گیلان جزو اولین استان‌هایی است که شبکه استانی دارد ولی یک دقیقه برنامه درباره معماری سنتی شهرهای گیلان ساخته نشده است. انگار همه چیز ما حتی معماری ما در سایه طبیعت گیلان پنهان مانده است. بارها از تهیه کنندگان برنامه خواستم که فیلمبرداری‌ها را در اندک خانه‌های باقیمانده رشت نظیر خانه «مفخم السلطنه» تهیه کنند تا مردم با الگوهای معماری رشت قدیم آشنا شوند.

 

– پس از ۱۸سال برداشت از خانه های تاریخی، چه تعریفی از معماری رشت قدیم دارید؟

معماری یک خط ممتد است، از زمانی که انسان از غار خارج شد و تصمیم گرفت خانه بسازد، معماری ما شروع می‌شود تا انتهای قاجار. از قاجار به این سو و با آمدن معماران اروپایی نظیر « آرتم سرداراف» و یا یونانی نظیر «سیموند»، معماری ما تغییر کرد.

معماری سنتی رشت خیلی ظریف بوده و براساس فرهنگ مردم ساخته می‌شد. مهمترین شاخصه معماری شهری رشت آن بود که تو باید گام به گام با خانه زندگی کنی و این هرسال زندگی کردن، به معماری ما یک پویایی می‌داد. به همین دلیل، خانه‌ها در عین شباهت، اصلا شبیه هم نیستند و هر کدام نوآوری خاص خود را دارند.

در خانه‌های رشت هرسال باید سفال‌ها را عوض کنید، گربه‌روها را تمیز کنید، پل‌کوبی را مرمت کنید، اندود خانه را نو کنید. هر کدام از عناصر خانه، کارکرد خودش را برای زندگی داشت. همه خانه‌ها حیاط جلویی داشت، حیاط پشتی داشت، حوض داشت، دیوارهای حیاط رف داشت و اتاق ها تودرتو بود.

برداشت های من از خانه‌های رشت قدیم می‌گوید، اول یک اتاق داشتیم بعد با تولد فرزند، اتاق جانبی اضافه می‌شد مثلا اتاق‌های بخش راست «خانه قدیری» جدیدتر است. یا من مدلی برداشت کردم که تلار(ایوان) در وسط خانه است. تلار که در وسط نمی‌ماند، بلکه عین همان خانه را در ضلع دیگر حیاط برای فرزندی که ازدواج کرده، ساخته بودند و تلار وسط قرار گرفته است.

 

پایان بخش گفتگو با محمد حسین ظریفی، دیدن تصاویر خانه‌هایی بود که دیگر نیستند و یا بخش‌هایی از آن نابود شده است. از کاشی‌های سردر خانه گیگاسری تا کتیبه و کاشی‌های لاجوردی خانه‌هایی که کنده شده و به فروش رفته است. از کنسولگری روسیه در کنار مسجد صفی رشت که جایش مغازه سربرآورده است. از خانه‌های تاریخی که تنها رد آنها را در سکانس فیلم و سریال‌های قدیمی می‌توان دید و بر معماری متفاوت «ولایت دارالمرز گیلان» افسوس خورد.

 

 

پایان پیام/

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

رفتن به نوار ابزار