کد خبر : 13711
تاریخ انتشار : شنبه 6 خرداد 1396- 19: 18

ویدئوچکِ بخشی از عملکرد انتخاباتی جبهه مردمی انقلابِ اسلامی

ویدئوچکِ بخشی از عملکرد انتخاباتی جبهه مردمی انقلابِ اسلامی

اولویت اقتصادی-معیشتی از جمله مهمترین اولویتهایی بود که مردم مبتنی بر وعده های آغازین دولت و به امید بهبود آن، به برجام و یا دیگر اقدامات سیاسی و دیپلماتیک دلبسته بودند.

به گزارش حبرنگار سرویس سیاسی گیلانستان، سجاد علوی در یادداشتی رابطه با عملکرد انتخاباتی جبهه مردمی انقلابِ اسلامی نوشت:

در مقابله با جنگ روانی، پاتک یا تاکتیکهای دفاعی وجود دارد که توجه یا عدم توجه به این تاکتیکها می تواند اطراف رقابت انتخاباتی را به پیروزی یا شکست رهنمون نماید. در انتخابات اخیر، طرف پیروز انتخابات ضمن شناسایی استعداد جناح مقابل- که از مهمترین موارد شناسایی شده می توان به ظرفیت انقلابی، ترجیح مصلحت نظام بر مصلحت فردی و نیز استفاده از نیروهای مخلص انقلابی و همچنین سابقه فعالیت در عالی ترین سطوح در قوه قضائیه- به مخاطب شناسی به معنی شناخت اولویت های انتخاباتی مردم به عنوان عامل اصلی پیروزی پرداختند.

اولویت اقتصادی-معیشتی از جمله مهمترین اولویتهایی بود که مردم مبتنی بر وعده های آغازین دولت و به امید بهبود آن، به برجام و یا دیگر اقدامات سیاسی و دیپلماتیک دلبسته بودند. این بزرگترین خطر برای دولت مستقر بود چرا که دولت مستقر کارنامه اقتصادی قابل دفاعی نداشت و این در حالی بود که از آغاز، وعده های اقتصادی همراه با برداشتن تحریمها به مردم داده شده بود و ضمن اینکه دولت هزینه های زیادی را – در بخش دیپلماسی مانند برجام، شکستن تابوی ارتباط با آمریکا و پرهیز از ادبیات مقاومت- برای ملت فاکتور نموده بود. با عنایت به این شرایط، چند قدم باید توسط تیم عملیات روانی دولت برای موفقیت در انتخابات و غلبه به رقیب انجام می شد:

– تغییر اولویت اقتصادی-معیشتی مردم و به انحراف بردن ذهن ها از آنچه وعده داده شده بود به سمت آنچه قرار بود جایگزین گردد؛

– جایگزین نمودن اولویتی دیگر، که ضمن دور بودن از اولویت اقتصادی- معیشتی، به شرایط منطقه یا جهان مرتبط بوده و امکان نمایندگی رقیب و یا امکان رد شدن آن توسط رقیب در توده های مردم به آسانی ممکن نباشد؛

– تخریب چهره رقیب با ایجاد ارتباط مستقیم بین ناتوانی رقیب در اجرای اولویت جایگزین شده.

– معرفی نمودن رقیب به عنوان تهدید جدی اولویت جایگزین شده.

با توجه به موارد ذکر شده، تیم عملیات روانی دولت مستقر، اولویت اقتصادی-معیشتی را با اولویت امنیت و صلح و ثبات  جایگزین نمود و در مرحله بعد رقیب را – با توجه به سوء سابقه ساختگی در زمینه تندروی و افراط گرایی و ایجاد ارتباط کاذب با دولت گذشته(دولت نهم و دهم)- مورد هجوم قرار داد.

اما اقدامات جناح انقلابی در نوع خود قابل توجه و تامل بود؛ جناح انقلابی با پیش فرض اینکه در مناظره ها، سیاست خارجه و مسائل اقتصادی دو محور مناقشه و چالش اصلی جناح مقابل خواهد بود و دولت هم در موضع ضعف قرار داشت، شروع به طرح ریزی و پیش بینی سناریوهایی با موضوعات فوق نمود اما این در حالی بود که دولت مستقر با تغییر زمین بازی، مناظرات را به سمت و سویی برد که با پیش بینی ها و تصورات جناح انقلابی هم خوانی نداشت و در واقع یکی از علت هایی که جناح انقلابی در مناظرات نتوانست آنگونه که تصور می شد ظاهر شود، همین بود. جناح انقلابی پاسخهای را در دست داشت که سوالی در جناح مقابل برای آنها مطرح نمی شد. ضعف در پیش بینی تم اصلی مناظرات موجب شد که جناح انقلابی برآیند مثبتی را از مناظرات بدست نیاورد.

در این میان عملکرد جناح انقلابی در مناظرات حاکی از عدم داشتن تاکتیکی مشخص و کارآمد در مقابل جنگ روانی رقیب بود. چینش ستاد های انتخاباتیِ جناح انقلابی، تائیدی شد بر دستور کار تیم عملیات روانی جناح دولت؛ بدین معنا که جناح دولت که سعی داشت جناح انقلابی را جنگ طلب و خشونت طلب معرفی کند؛ در این سمت، جناح انقلابی شواهدی را بدست جناح دولت داد که ادعاهای واهی جناح دولت را قوت می بخشید. در این میان می توان به ورود افراد مخلص و پیشکسوت جهاد و شهادت اشاره نمود که اگرچه حقاً، سرمایه های این نظام هستند و می توانستند ظرفیتی عظیم را در پشت صحنه ایجاد کنند، اما شخصاً با عنوان رسمی به میدان آمدند و موجب تقویت عملیات روانی جناح مقابل شدند.

از جمله نکات دیگری که در همین راستا قابل تحلیل است، استفاده از عناصر خدوم دولت نهم و دهم در راس ستادهای جناح انقلابی بود. اگرچه در صورت ظاهر این انتخاب کمک کننده و مطلوب به نظر می رسید لکن در راستای تقویت عملیات روانی جناح رقیب تعریف گردید. جناح رقیب متداوماً بر ارتباط پشت پردهِ جناح انقلابی با دولت نهم و دهم تاکید می نمود و عواقب انتخاب شدن کاندیدای جناح انقلابی را متناظر عواقب عملکرد رئیس دولت نهم و دهم معرفی و این تناظر را نیز منطبق بر افزایش خطر جنگ و سیاه نمایی های گذشته، در بوق های رسانه ای خود فریاد می نمود.

متناظرقرار دادن کاندیدای انقلابی و رئیس دولت نهم و دهم از این جهت که پایگاه آرای هر دو طیف تقریباً در یک سبد تعریف می شد، برای جناح انقلابی دردسرساز و موجب گردید که از سویی توسط رقیب به سبد آرای جناح انقلابی دستبرد زده شود و از دیگر سو، شخص رئیس دولت نهم و دهم له یا علیه هیچکدام از اطراف رقابت نظری را اعلام ننمود. در واقع پایگاه رای کاندیدای انقلابی از سمتی با متناظر قرار دادن وی با رئیس دولت نهم و دهم، ریزش پیدا کرد و از دیگر سو با عدم اعلام نظر رئیس دولت نهم و دهم له یا علیه اطراف رقابت، به ریزش مضاعف تری دچار شد.

جان کلام اینکه جناح انقلابی بازی رقیب را دقیق تحلیل ننمود و آمادگی لازم را جهت تحلیل موقعیت “حال” نداشت و در مقابل جناح رقیب با بکارگیری تمامی ابزارهای مشروع و نامشروع توانست از شرایط حال، تحلیل مناسبی جهت کسب نتیجه در آینده را بنماید.

بخشی دیگر از کم توجهی های جناح انقلابی به شکل شیوه جذب آرا و بطور کلی شیوه ارتباط با مردم است. در گذشته در جناح انقلابی بخشی از جلب آرا به صورت تکلیف مدارانه توصیه می گردید و جامعه هدف هم غالباً تکلیف مدارانه عمل می نمود و رای خود را به سبد جریان انقلابی می ریخت. جریان انقلابی با همین گفتمان انقلاب توانست ۸ سال دفاع مقدس را به پیش ببرد و مردم هم در این راستا از جان خود هم گذشتند و جان خود را هم فدا نمودند و به پیروزی رسیدند.  با این تاریخچه این سوال به ذهن متبادر می شود که چه اتفاقی افتاده است که مردمی که جان خود را به پای انقلاب و آرمانهای آن دادند، هم اکنون رای خود را در سبدی غیر از سبد انقلاب می ریزند؟ به نظر می رسد جبهه انقلاب که همیشه مورد هجمه های گوناگون داخلی و خارجی بوده و جبهه مقابل نیز روز به روز با شیوه های مختلفی به رقابت یا دشمنی مبادرت می نماید، نیاز به یک بازنگری جدی در شکل گفتمانی خود دارد و به نظر می رسد که گفتمان انقلاب اسلامی در شرایطی است که نیاز به یک ریبرندینگِ (Rebranding) شکلی دارد. بطور مختصر می توان اینگونه عنوان نمود که با نفوذ به درک مخاطبین با توجه به شرایط جدید، درک جدیدی از مفهمومی ثابت به آنها انتقال دهیم تا مخاطبین، برند انقلاب را به عنوان یک گفتمان به روز و غالب بشناسند.

توضیح اینکه با توجه به تغییر سطح دسترسی مخاطبین به اطلاعات و بمباران تبلیغاتی جریانات غیر انقلابی و در پی آن تاثیرگذاری آنها بر مخاطبین، گفتمان انقلاب نیز نیازمند تنوع در شکل تبلیغ و اقناع مخاطبین است که  بتواند با ورود فعالانه تری در عرصه فضای مجازی و نیز با تغییر و تنوع در شکل ارتباط و اقناعِ جامعه و به طور خاص مخاطبین خود، مواجه شود.

انتهای پیام/

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

رفتن به نوار ابزار