رد پای سلطانیفر در تاراج کارخانهی رشت الکتریک / وقتی وزیر پیشنهادی چوب در آستین رسانهها کرد
وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان همان کسی است که در دوران مسئولیتش کارخانهی الکتریک رشت به نام زن غلامحسین کرباسچی ثبت شد.
به گزارش گیلانستان، مسعود سلطانیفر استاندار سابق گیلان و وزیر پیشنهادی رئیس جمهوری برای وزارت ورزش و جوانان بخاطر مسائل دورهی مدیریتش در استانداری گیلان همچنان در اذهان مردم استان به عنوان یک مدیر نالایق و غیرتوانمند شناخته می شود که تمام تلاش خود را برای مدیریت از راه دور مسائل سیاسی و اداری استان کرد.
برف استاندار وقت گیلان را آنچنان غافلگیر کرده بود که برای وی قطعی آب و برق قابل باور نبود. در حالی که رشت در خاموشی، بی آب و گاز بود سلطانی فر از حل همهی مشکلات مردم در تلویزیون گفت. یکی از شهروندان رشتی، ۲۲ بهمن ۸۳ دربارهی وضعیت شهر رشت نوشت:
اینجا پر (از) برفه، داغون شده همه جا، زندگی مختل شده، آدم احساس می کنه داره نفسهای آخرش رو می کشه، برق و آب قطع شده، نانوایی ها و سوپر مارکت ها بسته اند، بعضی جاها تلفن هم قطع شده، می گن گاز هم می خواد قطع بشه، هیچ وقت اینجوری ندیده بودم و اینقدر احساس نمی کردم که ممکنه برف اونقدر بباره که تا این حد روی زندگی عمومی مردم تاثیر بذاره. واقعا فاجعه است. از صبح پنج شنبه ۲۲ بهمن ۸۳ یک رادیوی باطری دار کوچک رو روشن کردیم، رادیو رشت مدام صحبت های مردم آواره و گله مند از کم کاری مسئولان و عدم دوراندیشی اونا رو پخش می کنه. اصلا صحبتی از ۲۲ بهمن و راهپیمایی ها نیست.می دونم شاید نتونید این تصور وحشتناک رو از این حادثه داشته باشید.چون اینجا نیستید. …. دیشب تماما شهر در تاریکی مطلق بود. الان هم که دارم اینها رو می نویسم ساعت ۳:۱۰ بعد از ظهر ۲۲ بهمن ۱۳۸۳ هست. تقریبا می تونم بگم ۱۸۰ سانتیمنتر برف اومده. همه ماشینها در راه موندند. سقف خونه های مختلفی از جمله خونه همسایه و سقف چند کلاس از یکی از مدارس نزدیک ریخته، بیچاره رادیو خیلی دلداری می ده، همه حرفهای مردم رو که شاید خیلی از اونها نافرم باشه پخش می کنه. استاندار احمق هم می گه ۸۰ درصد مشکلات مردم حل شده. واقعا آدم حالش به هم می خوره، وقتی این همه مشکل رو می بینه و اینطور قضاوت رو می شنوه .مردم یکی یکی خودشون مشغول برف روبی از بام خونه هاشون هستند. قابلمه قابلمه برف جمع می کنیم و روی بخاری می ذاریم تا از آب اونها استفاده کنیم!!! همه درختهای خونمون شکست. تقریبا میشه گفت که نباید انتظار هیچ میوه ای رو امسال داشته باشیم … یکی زنگ زده بود رادیو، حرف خوبی می زد. می گفت خانواده استاندار که اینجا نیست تا بفهمند مردم چه می کشند. شاید اصلا خود استاندار هم اینجا نباشه … همین الان گفتند گازوئیل تنها ژنراتور فرستنده صدا و سیما در شرف اتمام است. دیگه کم کم داریم همین رادیو زپرتی رو که خدا وکیلی امروز عالی کار کرد از دست می دیم … ساعت ۸:۱۰ بعد از ظهر ۲۲/۱۱/۱۳۸۳: دوباره برق رفت، انگار این ۳ ساعت فقط فرصتی بود تا چراغ اضطراری و موبایلها رو شارژ کنیم…. ساعت ۸:۱۰ بعد از ظهر ۲۳/۱۱/۱۳۸۳: آخه نمی فهمم این یارو استاندار اصلا می فهمه مشکل یعنی چه و از درصد چیزی حالیشه؟ دوباره داره اراجیفشه تو اخبار سراسری تکرار می کنه، یکی گفته بود الان بهترین موقعیته که همه استعفا بدهند. واقعا به این میگن حرف حساب…. ساعت ۹:۳۰ صبح ۲۳/۱۱/۱۳۸۳: یک نانوایی در شهر باز شد. ملت با صف ۱۲۰ نفری منتظر گرفتن نان هستند. من هم میانشان. خیلی اعصاب خوردکن هست که آدم در این گرفتاری درگیر بحث های نادرست و بی خود …
سایت رنگ ایمان نیز دربارهی مدیریت سلطانی فر در سال ۸۳ نوشت:
(او در اوج دوران بارش برف در گیلان حضور نداشت و در خارج از استان، در مصاحبه ای با خبر سراسری ساعت ۱۴ شبکه اول سیما گفت: «رسانه مشکل را بزرگ نشان داده! از اول برف، نود درصد برق داشتند و دارند؛ و ۸۰ درصد آب، مخابرات و گاز هم مشکلی نداریم. کمتر از ۱۰ نفر هم تلفات داریم» و اینها در حالی بود که آب و برق رشت کاملا قطع بود و راههای اصلی و فرعی داخل شهر نیز غیر قابل عبور شده بودند و حتی سقف تصفیه خانه رشت نیز فرو ریخته بود و مردم دچار مشکلات عدیده ای بودند و ارگانها و سازمانها نیز به دلیل آمادگی نداشتن ـ با آنکه سازمان هواشناسی از قبل آن را پیش بینی کرده بود ـ همه دچار انفعال شدید بودند. این مصاحبه او باعث سستی مسئولین کشوری در خدمت رسانی به مردم گیلان و در پی آن ناراحتی شدید و اعتراض مردم گیلان شد.)
همین نوع مدیریت آقای استاندار موجب شد سقف کارخانجات و تاسیسات آب و برق بر سر مردم خراب و جاده ها، و ماشین ها و سرمایه های فراوانی از مردم گیلان زیر برف نیست و نابود شود.
جالب اینکه، بعدها روشن شد جناب استاندار برای گرفتن مدرک تحصیلی در خارج از کشور حضور داشتند و استان توسط عده ای جناح باز مردم فراموش، مدیریت میشد. جالب تر اینکه، مدیران کت و شلواری آقای استاندار، چند روز پس از بارش های سنگین کمیتهی حوادث غیرمترقبه (ستاد بحران) را تشکیل دادند و انگار مسئولان هنوز شرایط موجود را درک نکرده بودند.
عدم درخواست ماشین آلات برف روبی از استانهای دیگر طلب، تمام شهر رشت را قفل کرد. بسیاری از مردم در داخل خودروی خود محبوس ماندند تا شاید کسی آن طرف تر از مسئولان به فکر چارهای باشد.
برخورد با منتقدین در شرایط بحرانی برف سال ۸۳ از دیگر نکات دوران مدیریت سلطانیفر بود. استاندار وقت، به جای رسیدگی به مشکلات مردم برف گرفتهی گیلان در اولین جلسه شورای تأمین، مصوبهای برای برخورد با یکی از رسانه های منتقد مدیریت برفی اش گذراند و عملا چوب در آستین رسانهی منتقد کرد و حتی خواهان انتقال مسئول این رسانهی منتقد به جایی خارج از استان گیلان شد.
وی در حالی که در تهران و در کنار شومینه خانهاش پاهای خود را لم داده بود و مردم از بیآبی و خاموش برق و قطعی گاز در عذاب بودند در مصاحبهی تلویزیونی با شبکههای سراسری از حل همهی مشکلات مردم خبر داد و گفت: مشکلات برف در گیلان حل شده است و هم اکنون مشکل خاصی نیست!
کسی که در دوران مدیریت خود در اعتراض به شورای نگهبان گفته بود حاضر نیست انتخابات را برگزار کند و قوانین جمهوری اسلامی را به راحتی آب خوردن زیر پا گذاشته بود امروز چگونه می تواند سکان مدیریت یک استانداری را به دست بگیرد.
سلطانیفر همان کسی است که در دوران مدیریتش خون کارگران کارخانه الکتریک رشت در شیشه شد و تمام کارخانه را با کمترین قیمت در دوران مسئولیتش به زن کرباسچی شهردار اسبق تهران و معاونش و … فروخته شد.
او علاوه بر اینها، در سال ۸۸، بصورت علنی و نوشتن نامههایی از سران اغتشاشگر فتنه حمایت کرد و خواستار آزادی زندانیان اغتشاشگر شد.
حال چگونه می شود که فردی با مدیریت اینچنینی به عنوان وزیر پیشنهادی از سوی دولت برای امور جوانان کشور معرفی می شود؟ آیا نمایندگان مردم حاضر میشوند به چنین فردی رأی اعتماد دهند؟
انتهای پیام/۸دی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰